انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران

نسخه‌ی کامل: انسان‌ها و چگونگی انجام کارهای بزرگ
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
انسانها کارهای بزرگ را چگونه انجام می‌دهند؟



با سلام.

لطفاً تمامی اعضاء در این نظر سنجی شرکت نمایند.

با تشکر.
انسان ها...من عادت ندارم رسمی حرف بزنم ...ولی الان کمترکسی پیدا میشه کارهای بزرگ رو بدون کمک و خواستن دسته کسی انجام بده ..ولی اصولا..من به این اعتقاد دارم که خدا اگه بخواد ..کار بزرگ که اسونه انسان رو از مرگ هم نجات میده....چون ..تو دلتنگی ..تنهایی ..یا هر چی..تنها گوشه شنوا ...فقط خداست

سراج

سلام داداش ابابصیر
من دو گزینه میخوام بزنم
فکر و اندیشه همراه سرمایه زیاد
داداش اکثرا اینجوره کسایی هستن فکر خوب دارن اما سرمایشو ندارن، کسایی هم هستن سرمایه دارن اما راه استفاده بلد نیستن.
یه عده ای بافکر و اندیشه و با یه سرمایه کم کار نسبتا بزرگی میکنن که اولا به زمان نیاز داره و دوما شانس هم یارشونه
یه عده هم هستن بافکر خود و یرمایه دیگران کارای بزرگ میکنن و کمتر کسی پیش میاد و این تقابل رو انجام بدن
گاهی وقتاهم کسی یکاری میکنه و هدفش کار بزرگ نیست اما بزرگ میشه.
به تاریخچه تاسیس فیسبوک مراجعه کنید و موسسش که ببینید با چه تفکری و چه سرمایه ای این سایت بزرگ رو راه اندازی کرد
خلاصه اینکه اول هرکاری تفکر و اندیشه هست که موفقیت میاره
سلام شبتون پرستاره به نظر من با فکر و اندیشه و سرمایه زیاد و سلامتی ادم میتونه کارهای بزرگتری رو انجام بده . هرکدام از گزینه ها به تنهایی شاید کافی نباشن با ترکیب اینا احتمال موفقیت زیاده ..
خسته نباشین داداش همیشه سلامت باشین.

وحـید

سلام خدمت جناب ابابصیر عزیز. عرض سلام و عرض ادب دارم. نظر آبجی آراز درست است مضاف براینکه به نظر من هر چهار گزینه میتواند مکمل خوبی برای رسیدن به هدف مورد نظر باشد اما هرکدام از گزینه ها به تناسب خودش ارزشمند و تاثیر گذاراست و در اولویت های مختلف قرار دارند و فردی که دارای همه این گزینه ها هست بسیار سریع تر و زودتر از کسانی که فاقد یک و در رده بعد دو و در رده آخر سه تا از این گزینه ها است عمل میکند و بیشترین موفقیت را خواهد برد وتصور بنده از فردی که فقط دارای جثه قوی باشد و فاقد سلامتی کامل،اندیشه وتفکر و سرمایه زیاد باشد عملا فردی زمینگیر خواهد بود و فردی که دارای سلامتی کامل و فاقد سه گزینه دیگر باشد، فردی همانند کارگر ویا کارمند معمولی خواهد شد و دو مورد دیگر نیز مانند مثالی که داداش سراج فرمودند خواهند شد اما درکل اگر قرار باشد این گزینه هارو برمبنای ارزش و اهمیت آن اولویت بندی کنیم، به همین ترتیب که کاربران رای دادند خواهد بود . باسپاس
سلام به همه ی خوبان
دهقان فداکاری در همین ایران خودمان سالها پیش فقط با آتش زدن پیراهنش و نجات چندین مسافر کاری بزرگ و ماندگار در تاریخ کرد و یا کودکی در هلند فقط با وارد کردن انگشتش در سوراخ سد جان هموطنانش را نجات داد و یا کودک گمنامی که حسین فهمیده شد .نظرتان در باره ی این واقیعتها چیست ؟
سلام دوستان قبل از اینکه نظر داداش ابا بصیر رو بخونم نظرم این بود نظر همهی دوستان عالی بود و صحت داره گاهی کار بزرگ نیاز به مادیات نداره و عزم وشهامت واراده وایمان قوی باعث کارهای بزرگ میشن که در تاریخ ثبت میشه مثل معلم که خودش با آتش گرفتن بخاری در روستا سوخت وجان بچها رو نجات داد یا فردیکه در آبهای جزیره نزدیک به ساحل استرالیا جان 2 نفر رو نجات داد و برای نجات جان نفر سوم رفت و غرق شد بعضی وقتها کارهای بزرگ انجام دادنشون نیاز به قلب بزرگ و ایمان قوی واز خود گذشتگی داره که اون فرد باید با اراده قوی باشهامت وشجاع و با ایمان و خلوص نیت داشته باشه تا کار بزرگ انجام بده
به نظر من ، فکر هاو اندیشه های بزرگ می تونن کارهای بزرگ رو انجام بدن ، برای انجام حرکتهای بزرگ داشتن سواد و موقعیت اجتماعی انچنانی لازم نیست باید درک بالایی داشته باشیم تا دیگرا رو ببینیم
دختر نابینا
دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت

نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت

“ دلداده اش را “ با او چنین گفته بود :

« اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای

یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد »

و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد

که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد

و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را

آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست

دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد :

« بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »

دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت :

« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »

دلداده اش هم نابینا بود

و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست

دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند

و در حالی که از او دور می شد گفت

« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .»
دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند


زیر پایت بچین که پله شوند


هیچوقت نگران فردایت نباش.


خدای دیروز وامروزت فردا هم هست


ما اولین دفعه است که تجربه زندگی داریم


ولی او قرنهاست که خداست!