انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران
متون ادبی وتاثیر گذار - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران (http://rpsiran.ir/forum/.)
+-- انجمن: بخش عمومی (http://rpsiran.ir/forum/./forumdisplay.php?fid=21)
+--- انجمن: مطالب جالب و خواندنی (http://rpsiran.ir/forum/./forumdisplay.php?fid=23)
+--- موضوع: متون ادبی وتاثیر گذار (/showthread.php?tid=2836)

صفحه‌ها: 1 2 3


RE: متون ادبی وتاثیر گذار - فرید - 1393 / 12 / 8

سخن پایانی کتاب نیم کیلو باش ولی عاشق باش!!!

باشد تا روزی بیشتر از اینها بدانیمب
و چیزهایی بخوانیم و بنویسیم که پس از خواندن
و نوشتن آنهاب این احسا در ما بیدار شود که
انسانتر و عاشق شدهایم
و در پایان از خاطر نبریم
عشقب راز است.
حسابِ عشقب از حسابِ شهوت جداست.
در شهوتب هیچ رازی نیست.
شهوتب ی بازی بیولوهیکی است؛
هر حیوان و پرنده و گیاهیب با این بازی آشناست.
عشقب با هستی رابطه دارد.
عشقب از چشمهی آگاهی میجوشد.
عشقب از اعمام هستی انسان متولد میشود.
شهوتب زادهی حاشیهی وجود آدمی است.
شهوتب نیاز تن است.
بیشتر آدمها با عشق بیگانهاند.
کسانی که عشق را تجربه میکنندب
در سکوت و آرامشی هرف غوطهور میشوند.
همین سکوت و آرام است که آنها را با روحشان مأنو میکند.
اگر با رو خود انس بگیریب
عشق تو دیگر ی رابطه نیستب
بلکه سایهای است که تو را در همه جا همراهی میکند.
عشقب به کسی یا چیزی محدود نمیشود.
عشق پدیدهای نیست که در حدار بماند.
عشق در دستان گشودهی تو میبالدب
نه در دستان بستهی تو.
به محض آنکه دستان خود را میبندیب
آنها را از عشق تهی میکنی.
وقتی دستان خوی را میگشاییب
همهی هستی خوی را میگشاییب
همهی هستی در آنها جای میگیرد.
خدا در همهی جهان نمیگنجد؛
فقا دل است که گنجای او را دارد.
عشق و حقیقتب دو نام ی تجربهاند.
کسی که عشق را تجربه کردهب
حقیقت را نیز تجربه کرده است.
کسی که حقیقت را تجربه نکردهب
عشق را نیز تجربه نخواهد کرد.
عشقب خود را احتکار نمیکندب
بلکه خود را با دیگران سهیم میشود.
عشق چشمداشتی ندارد.
عشقب سهیم شدن بیقید و شرط است.
عشق خواهشی ندارد و جویای تمل نیست.
عشقب سرمستی بخشیدن است.
عشقب نیازی به تظاهر نداردب
فقا هست و همین برای او کافی است.
عشقب رو را میپرورد و هرگز به ملامت نمیانجامد.
عشقهای دروغین خوراک نفس هستند؛
فقا خویشتن دروغیات را ارضا میکنند.
بندهی عشق باش
و از هر دو جهان آزاد باش.
ببخ و از شور و سرمستی بخشیدن بهرهمند شو.
عشق را وایفه تلقی نکن.
اگر عشق را وایفه تلقی کنیب
همهی شور و هیجان عشق را از بین میبری.
هرگز گمان نکن که به دیگران بدهکار هستی.
عشقب به کسی بدهکار نیست.
وقتی عشق میورزیب
منتظر پاداش و ستای نباش.
توق و چشمداشتب سیمای قدسی عشق را میآلاید.
عشق حقیقی هرگز سرخورده نمیشود
و به یأ نمیانجامد.
زیرا برآورده نشدن توق و چشمداشت است
که موج سرخوردگی و یأ میشود.
عشق دروغین نیز هرگز خود را کامیاب نمییابد.
زیرا چنین عشقیب
چنان در توقعات و چشمداشتها
ریشه دوانده است که همهی دستاوردها را نیز کافی نمیداند و باز میخواهد.
هیچکس نمیتواند توقعات عشق دروغین را برآورد.
بنابراینب عشق دروغین همواره سرخورده است.

سعيد گل محمدی


RE: متون ادبی وتاثیر گذار - ملیحه - 1393 / 12 / 10

آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ،
" نمی توانند "
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟
میرسد روزی ک هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
بودن را
ﺑﭽﺶ
ﺑﺒﯿﻦ
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ
ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن....

..



پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - صدف - 1393 / 12 / 10

یه دوست خوب ایمانتو ازت نمی گیره ! ما آدما معمولا ایمان قوی نداریم . پس دنبال یه دوست باشیم که همینو هم ازمون نگیره !
یه دوست خوب عقایدت رو زیر سوال نمی بره ! و کمکت می کنه که باورهات بیشتر و بهتر بشن !
یه دوست خوب بی ارزشی رو ارزش نمی دونه ! بی دینی رو کلاس نمی دونه ! شراب خوری رو فرهنگ نمی دونه !
یه دوست خوب همیشه ازت تعریف نمی کنه ، گاهی ایرادهاتو بهت می گه تا بتونی اونها رو بفهمی و رفع کنی!
یه دوست خوب آبروی تو رو برای حفظ آبروی خودش نمی ریزه ! در واقع از آبروی تو واسه خودش مایه نمی ذاره !
یه دوست خوب راز داره ! رازهای تو رو به دیگران نمی گه و پشت سرت حرف نمی زنه !
یه دوست خوب در شادی و غم با تو هست . نه فقط توی شادی ها !
یه دوست خوب باهات یه رنگه و نه صد رنگ . بهت دروغ نمی گه !
یه دوست خوب کمکت می کنه که به خدا نزدیکتر بشی و امیدوارتر زندگی کنی!
یه دوست خوب یعنی تو ، یعنی من ! به شرطی که بتونیم به خاطر همدیگه خودخواهیمون رو کمتر کنیم !

گلگلگلگلگلگلگل
دوست ِ من ، حالا بگو ببینم چند تا دوستِ خوب داری !؟



پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1393 / 12 / 12

اشتباهاتم،...
را دوست دارم!
آنها،
همان تصمیماتی هستند؛ که...
خودم گرفته ام!
و....
نتیجه اش را هر چه باشد؛
میپذیرم!
اشتباهاتم،...
را گردن کسی نمی اندازم!
مى پذيرم؛ که...
انسانم
و اشتباه میکنم!
نه، فرشته ام
و...
نه، شیطان!
و نه، انسان کامل!
تا زنده ام؛....
برای انتخاب راه درست فرصت هست!
وقتی زمین میخورم،...
بلند میشوم؛
خودم را میتکانم و...
ادامه میدهم!
اشتباهاتم را دوست دارم...!
آنها،
حباب شیشه ای غرورم را میشکنند...!
هر زمان
به اشتباهاتم پی بردم؛
بزرگتر شده ام!
اشتباهاتم را دوست دارم...!
آنها...
گران ترین، تجربه هایم هستند؛
چراکه...
برایشان هزینه گزافی پرداخته ام!



پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1393 / 12 / 14

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

شهریار


RE: متون ادبی وتاثیر گذار - اراز - 1393 / 12 / 15

حکايتِ ما و خدا، حکايتِ عجيبى است.
مثِل قصه ی استاد نقره کارِ...
ميگويند وقتى استادِ نقره کار، نقره را صيقل ميدهد، آن را داخل آتش نگه ميدارد، اما چشم از نقره برنميدارد، تا زمانى نقره را در آتش نگه ميدارد که عکس خود را در نقره ی صيقل يافته ببيند!
درست مثلِ خداااا...
وقتى ميخواهد صيقل پيدا کنيم ما را در آتشِ سختى های خودمان وارد ميکند، اما چشم از ما برنميدارد...
تا جایی که عکسِ خودش را در ما ببيند...
روز هاي شما پر از نگاه قشنگ خدا


پاسخ : متون ادبی وتاثیر گذار - شکوفه - 1393 / 12 / 19

من و خدا سوار یك دوچرخه شدیم. من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عقب. فرمان دست من بود و سر دوراهی ها دلهره مرا می گرفت. تا این که جایمان را عوض کردیم. حالا آرام شدم و هر وقت از او می پرسم که کجا می رویم؟ برمیگردد و با لبخند می گوید:
"تو فقط رکاب بزن"

[SMILING FACE WITH SMILING EYES] لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..[ROSE]
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند...!

[SMILING FACE WITH SMILING EYES] لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..[ROSE]
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.

[SMILING FACE WITH SMILING EYES]لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..[ROSE]
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.



[SMILING FACE WITH SMILING EYES]لبخندبزن: چون "تو"خودت هستی..[ROSE]
وخیلی ها آرزو دارند که چون"تو"باشند.
ط
[SMILING FACE WITH SMILING EYES][SMILING FACE WITH SMILING EYES]:لبخندبزن..وهمیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا راشاکرباش وقناعت پیشه کن وبر تقدیر و مقدرات راضی و تسلیم باش..وهمیشه فرهنگ لبخند را درمحیط زندگی خودت منتشرکن.

یکی اون بالا خالصانه باهاته ...


پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 4

غمگین نشو
وقتی کسی تلاشت را نمی‌بیند
و هنرت را درک نمی‌کند..
طلوع خورشید منظره‌ای تماشایی است
اما بیشتر مردم
همیشه‌ی خدا
آن موقع صبح
خواب هستند.
-


پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 5

میان آرزوی تو ومعجزه خداوند،دیواریست به نام اعتماد
پس اگردوست داری به آرزویت برسی باتمام وجودبه او اعتماد کن...
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد
ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا...


پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 7

در این زمانه ، برخی از مردم چقدر مهربان شده اند !!!
دیدند ، کفش ندارم ؛؛؛ برایم پاپوش دوختند ...
دیدند ، سرما میخورم ؛؛؛ سرم کلاه گذاشتند و چون ، برایم تنگ بود ؛ کلاه گشادتری .....
و دیدند ، هوا گرم شد ؛؛؛ پس کلاهم را برداشتند !!!
چون دیدند ، لباسم کهنه و پاره است ، به من وصله چسباندند.. .خواستم در این مهربانکده ، خانه بسازم ؛ نانم را آجر کردند و گفتند کلبه بساز . . . . .
روزگار جالبی است !!!
مرغمان تخم نمی گذارد ؛؛؛
ولی هر روز گاومان می زاید !!!


پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 11

ﻫﻨﮕـــــــﺎﻣـــــے ﮐﻪ ﺩﻝ ﮐﺴــــــے ﺭﺍ ﻣﯿﺸﮑﻨــــــے ...
ﺻــــــﺪﺍے ﺷﮑﺴﺘـــﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــــــــــــــﺮ ﺑﺴﭙــــــﺎﺭ ...
ﺗﺎ ﻫﻨﮕـــــــــﺎﻣـــــــے ﮐــﻪ ﺩﻟــتــــــــ ﺭﺍ ﺷﮑﺴـــــﺘﻨﺪ ...
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤــــــــــــﺍﻥ ﻓﺮﯾــــﺎﺩ ﻧــــــــــﺰﻧﯽ ... ﺧـــــــــــــــﺪﺍﯾـــﺎ ...
ﺑﻪ ﮐـــــــــــــــــﺪﺍﻣﯿﻦ ﮔــــﻨـﺎﻩ....


RE: متون ادبی وتاثیر گذار - ملیحه - 1394 / 1 / 11

تقدیم
شما را نمی دانم اما من دلم روشن است
به تمام روزهای شیرین نیامده
به لبخندی که یک روز بر دلمان می نشیند
به اجابت شدن دعاهایمان
به برآورده شدن آرزوهایمان
به محو شدن غم های دیرینه مان
من دلم روشن است
امیدوارم امسال نوید بخش شروع اتفاقات قشنگی برایتان باشد



پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 12

امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم
این اشک های من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی...
امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می دانم جای تو خوب است
وفرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست....
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم


پاسخ: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 17

غصه هایت را با "قاف"بنویس که

هرگز باورشان نکنی..!!!

انگار فقط "قصه"است وبس......


RE: متون ادبی وتاثیر گذار - راضیه - 1394 / 1 / 26

دلـــــــــــــــــــــــت که
شکست ،
ســــــــــــــــــــــرت را
بگیر بالا!.......
تلافی نکن ،فریاد نزن ،
شرمگین نباش ،حواست باشد ،
دل شکسته ، گوشه هایش تیز
است ....
مبادا دل و دست آدمی را که
روزی دلدارت بود زخمی کنی ،
مبادا که فراموش کنی روزی
شادیش ، آرزویت بود .....
صــــــــــــــــــــــبور باش و
ساکت .
بغضت را پنهان کن ، رنجت را
پنهان تر !....
زمین گرد است !...............