جملات قصار و حکیمانه
|
1393 / 4 / 27، 12:10 عصر,
|
|||
|
|||
از بزرگی پرسیدم:
چطور بهتر زندگی کنم؟ با کمی مکث جواب داد:... گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر،با اعتماد زمان را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز.شک هایت را باور نکن،و هیچگاه به باورهایت شک نکن. |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرضیه, مرتضی, محمد حسین, فاطمه, سوزان, ستوده, خدیجه, امیرعلی |
1393 / 5 / 1، 12:44 صبح,
|
|||
|
|||
دوست خوب مثل چراغ توی تاریکیه
اما یادت باشه به روشنایی که رسیدی، دورش نندازی[/align] |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از سعیده تشکر کردهاند: مرضیه, مرتضی, محمد حسین, فرید, فاطمه, سوزان, خدیجه, تیمور |
1393 / 5 / 1، 04:33 عصر,
|
|||
|
|||
جملاتی زیبا از مرحوم حسین پناهی
*اینجا در دنیای من، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند* *دیگر گوسفند نمی درند* *به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...* **اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!* *می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .* * عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد * *بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... * *بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . * *تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. * *تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود * *و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!* *این روزها به جای" شرافت" از انسان ها* * فقط" شر" و " آفت" می بینی !* *راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...! "حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوبِ خــــوب* *میدونی"بهشت" کجاست ؟ * *یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! * *بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...* *وقتی کسی اندازت نیست * * دست بـه اندازه ی خودت نزن...* روحش شاد |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از خدیجه تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, لیلا, فرید, سوزان |
1393 / 5 / 2، 12:04 عصر,
|
|||
|
|||
از بودا پرسیدند، از این همه مراقبه چه بدست آوردی؟
جواب داد: “هیچ!” اما بعضی چیزها را از دست دادم: خشم، نگرانی و اضطراب، افسردگی، احساس عدم امنیت و ترس از پیری و مرگ. |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, لیلا, فاطمه, سوزان |
1393 / 5 / 2، 12:08 عصر,
|
|||
|
|||
نوش جان کردم
تمام درد هایم را و هنوز در این باورم که،، خوردن بغض روزه ام را باطل نمیکند!!! بهتاش تفرشی |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, فاطمه, سوزان, خدیجه |
1393 / 5 / 3، 11:08 صبح,
|
|||
|
|||
آزادی اندیشه
شايد بتوانيد دست و پای مرا به غل و زنجير کشيد و يا مرا به زندانی تاريک بيافکنيد ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آوريد. جبران خلیل جبران |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرضیه, مرتضی, محمد حسین, فاطمه, سوزان, خدیجه |
1393 / 5 / 5، 12:36 صبح,
|
|||
|
|||
نيما يوشيج در جشن یکسالگی فرزندش نوشت:
پسرم! یک بهار، یک تابستان،یک پاییزو یک زمستان را دیدی! ازاین پس همه چیزجهان تکراریست جز دوست داشتن ومهربانی! |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, لیلا, فاطمه, سوزان, خدیجه |
1393 / 5 / 6، 07:01 عصر,
|
|||
|
|||
عشق تنها مرضي است كه بيمار از آن لذت ميبرد.
كاملترين نوع بي عدالتي آن است كه عادل به نظر برسي در حالي كه عادل نيستي هر كس در طلب خير و سعادت ديگران باشد، بالاخره سعادت خودش را هم بدست خواهد آورد. به دنيا نيامدن بهتر از تعليم نيافتن و نادان ماندن است زيرا جهالت ريشه همه ي بدبختي ها است. افـــــــــــــلاطون |
|||
4 کاربر به خاطر ارسال این پست از حسین تشکر کردهاند: مرتضی, فرید, سوزان, سعیده |
1393 / 5 / 12، 12:04 صبح,
|
|||
|
|||
لطفا 1 دقیقه روی این مطالب فکر کنید
. . . . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﺤﺚ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮﯾﯽ .. ، ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﻪ ، ﺷﺠﺎﻉ ﺗﺮﯾﻨﻪ … ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺒﺨﺸﻪ ، ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻨﻪ … ﻭ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻨﻪ … ، ________________________ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻨﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﺧﺘﯽ ؛ ﭘﺲ ﺑﺴﺎﺯ ﻭ ﻧﺒﺎﺯ ! _______________ . ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ ! _______________________________. .. ﺻﻔﺮ ﺑﺎﺵ !!!.. ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻫﺮ ﻋﺪﺩﯼ ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺩﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺭﺯﺵ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ ….. ____________________________ ﺳﻮﺯﺵ ﺷﻼﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﻨﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺩﺳﺘﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﮐﻨﺪ .. ____________________________ . ﺍﺑﺮﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ، ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻭ ﺗﻤﺠﯿﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﺎﻣﯿﺎﺑﯽ ﺍﻭﺳﺖ … .___________________________ ﺻﺪﺍﻗﺖ، ﯾﮏ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. |
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, فرید |
1393 / 5 / 12، 12:16 صبح,
|
|||
|
|||
یادت باشه تا خودت نخوای هیـچ کس نمیتونه زندگیتو خراب کنه!
یادت باشه که آرامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی! یادت باشه خدا همیشه مواظبته! یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشیدن آدما بگذاری! گوش كن برات خوبه! منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش، اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن، همه رهگذرند! زبان استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند، مراقب حرفهايمان باشيم! به کسانی که پشت سر شما حرف میزنند بی اعتنا باشید، آنها به همانجا تعلق دارند، یعنی دقیقا پشت سر شما! گاهی در حذف شدن كسی از زندگيتان حكمتی نهفته است، اينقدر اصرار به برگشتنش نکنید! آدما مثل عکس هستن، زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین! زندگی کوتاه نیست، مشکل اینجاست که ما زندگی را دیر شروع میکنیم! دردهایت را دورت نچین که دیوارشوند، زیرپایت بچین که پله شوند! هیچوقت نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت فردا هم هست! ما اولين دفعه است که تجربه بندگی داريم ولى او قرنهاست که خداست….. (فرداهاتون قشنگ |
|||
4 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, فرید, سوزان |
1393 / 5 / 13، 07:14 عصر,
|
|||
|
|||
خیلی جالبه بخونی شرط میبندم که کپی کنی..
اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت كافیست؟ تلاش سخت (Hard work) H+A+R+D+W+O+ R+K 8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98 % آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟ دانش (Knowledge) K+N+O+W+L+E+ D+G+E 11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96 % عشق چگونه ؟ عشق (Love) L+O+V+E 12+15+22+5=54 % خیلی از ما فکر می کردیم که اینها مهمترین باشند ، مگه نه ؟! پس چه چیز 100 % را می سازد ؟؟؟ پول (Money) M+O+N+E+Y 13+15+14+5+25= 72 % اینها كافی نیستند ، پس برای رسیدن به اوج چه باید كرد؟! . . . نگرش (Attitude) 1+20+20+9+20+ 21+4+5=100 % آری اگر نگرشمان را به زندگی عوض کنیم زندگی 100% خواهد شد نگرش ، همه چیز را عوض می کند نگاهت را تغییربده و چشمهایت را دوباره بشوی همه چیز عوض می شود ..._! |
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: مرتضی, سوزان, سعیده |
1393 / 5 / 13، 07:16 عصر,
|
|||
|
|||
جملات زيبايي بود حيفم اومد نفرستم :
1..اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر .. 2..قله ای که چند بار فتح شود؛ بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود ! مواظب دلت باش.. 3..گاهی لب های خندان بیشتر از چشم های گریان”درد”می کشند .. 4..“پایِ “معرفت که میاد وسط “دستِ “خیلیا کوتاه میشه. . 5..وقتی حرف راست میزنید فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است .. 6..یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت.. اگه خودتو بگیری میندازنت ! 7..مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند : معذرت میخوام .. 8..مزرعه را موریانه خورد، ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم ،لعنت به این حماقت! 9..آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند .. 10.“زمان” وفاداری آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” .. |
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: مرتضی, سوزان, سعیده |
1393 / 5 / 13، 10:42 عصر,
|
|||
|
|||
ﻟﻄﻔﺎ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﻏﺬﺍ ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﻭ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ 75 ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﮐﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮﯼ . ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻻﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭ ﮐﯿﻔﺘﺎﻥ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺮﻭﯾﺪ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺟﺰﻭ 18 ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻟﻄﻒ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺼﯿﺒﺘﺎﻥ ﺷﺪﻩ . ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﺣﺘﯽ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﻭ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ 3 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻞ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﺫﻫﻨﯽ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮ ﻫﺴﺘﯿﺪ . ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺶ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻭ ﻏﺮﺯﺩﻥ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ . ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺮﮔﺬﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﻟﻄﯿﻒ ﺑﻮﺩﻧﻪ !!!! ﺍﮔﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺩﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﯽ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﻭ ﻻﯾﮏ ﮐﻦ ﻭ ﮐﭙﯽ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﺍئم ﺑﮕﻮ خدا رو شكر. |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: نازیلا, مرضیه, مرتضی, محمد حسین, سعیده, خدیجه |
1393 / 5 / 16، 04:53 عصر,
|
|||
|
|||
[align=center]چرا خداوند برخى از انسان ها را نابینا یا کر و لال آفرید است؟!
این پرسش را مى توان به بیان دیگرى نیز مطرح کرد و آن اینکه چگونه شرور ـ و از جمله شرور طبیعى ـ به قلمرو قضاى الهى وارد مى شوند؟ براى پاسخ به این پرسش، توجّه دقیق به نکات ذیل ضرورى است: *یکم. ما معتقدیم که چون خداوند عالم، قادر و خیرخواه مطلق است، نظام جهان هستى را به بهترین وجه خلق کرده است. به بیان دیگر، تمام جهان هایى که خداوند آفریده، شریف ترین و کامل ترین هستند؛ به صورتى که بهتر از آن قابل تصور نیست و نخواهد بود؛ یعنى، هر جزئى از اجزاى جهان آفرینش ، به بهترین وجهى که امکان داشته، خلق شده است و به همین جهت، خداوند را احسن الخالقین مى دانیم.1 *دوم. همچنین معتقدیم، خداوند جهان هستى را با یک سلسله نظام ها و قوانین ثابت و پایدار ـ که ذاتىِ جهان هست ـ اداره مى کند. به بیان دیگر، پدیده هاى جهان، محکوم به یک سلسله قوانین ثابت و سنت هاى تغییرناپذیر الهى اند؛ یعنى، خدا در جهان شیوه هاى معینى دارد که گردش کارها را هرگز بیرون از آن شیوه ها انجام نمى دهد. این قوانین، مانند قوانین موضوعه و از قبیل تعهدات و قراردادهاى اجتماعى و الزامات ذهنى مرسوم در میان انسان ها نیست؛ بلکه یک حقیقت تکوینى است که بر اساس چگونگى جهان و موجودات آن انتزاع شده و به همین دلیل، تبدیل و تغییر براى آن محال است. *سوم. در یک دیدگاه، خداوند متعال سه عالَم (تجرد، مثال و ماده) آفریده که بر اساس سنخیت این عوالم و مرتبه وجودى شان در نظام هستى، هر یک قوانین و سنن مخصوص به خود دارند؛ یعنى، در عالم ماده، احکام و آثارى هست که در عالم مثال نیست و برعکس در عالم مثال، سننى حاکم است که در عالم ماده نیست و همین طور عالم تجرد نسبت به عالم مثال و عالم ماده. آفرینش این سه عالم و حاکمیت آثار و احکام خاص آنها، ناشى از همان نکته دوم است؛ یعنى، قضا و قدر الهى چنین حکم کرده که عالم مجرد و موجودات مجرد، در مجراى خاصى باشند و عالم مثال و موجودات مثالى در طریقى ویژه و عالم ماده و موجودات آن نیز در مسیرى مخصوص به خود.2 *چهارم. عالم ماده به دلیل سنخ و ماهیت مخصوص به خود و با توجه به مرتبه وجودى اش در نظام هستى، داراى احکام ویژه خود است که اگر این احکام، قوانین و سنن نباشد، عالم ماده دیگر عالم ماده نخواهد بود. در این عالم تزاحم، تضاد، محدودیت و زوال و بطلان هست. جهان طبیعت آکنده از قطع ها و وصل ها و بریدن ها و پیوند زدن ها است؛ آمیخته با نشاط و غم، شادى و رنج و امید و شکست. تمامى این آثار، لازمه ساختمان مخصوص این عالم است. به هر روى، عالم ماده به دلیل این احکام و سنن، منشأ بلاها، رنج ها، محنت ها، بیمارى ها و... است که ما از آن به «شُرور» یاد مى کنیم و همچنین منشأ خوشوقتى ها، موفقیت ها، شادى ها، پیروزى ها و مانند اینها است که ما آن را «خیرات» مى نامیم. با توجه به نکات پیش گفته، معلوم مى شود که آنچه شما درباره انسان هاى نابینا، ناشنوا و ... مثال زدید. لازمه و از آثار و احکام جهان طبیعت است و از آن گریزى نیست. عالم ماده، به دلیل وجود تزاحم ها و تضادها، برخى از مسائل و امور را از مجراى صحیح خود خارج مى سازد و فرزندى را نابینا، کودکى را ناشنوا، خردسالى را فلج و ... به جهان مادى عرضه مى دارد. این تفاوت ها که شخصى سالم، شخصى مثلاً فلج باشد، به دلیل قوانین تغییرناپذیر حاکم بر عالم مادى است و ذات عالم مادى به دلیل مرتبه وجودى اش، چنین سننى را اقتضا مى کند. این تفاوت ها ـ نظیر خواص اشکال هندسى ـ ذاتىِ موجودات است. مثلاً وقتى شما مى گویید خاصیت مثلث این است که مجموع زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است؛ معنایش این نیست که به آن، خاصیت دو قائمه داشتن، به این، خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کرده اند تا این پرسش پیش آید که چرا به این مثلث مثلاً ستم شده و خاصیت چهار قائمه را نداده اند. مثلث جز همان خاصیت معین را نمى تواند داشته باشد. مثلث را کسى مثلث نکرده است؛ یعنى، چنین نیست که مثلث قبلاً در وضع دیگرى بوده و خواصى دیگر داشته است و کسى آمده او را تبدیل به مثلث کرده است؛ و یا مثلث و مربع و غیر اینها در یک مرحله از مراحل هستى و واقعیت خود، فاقد همه خواص بوده اند و بعد، یک قدرت قاهره اى آمده است و این خواص را میان آنها تقسیم کرده است؛ و دلش خواسته که به مجموع زوایاى مثلث خاصیت تساوى با دو قائمه را بدهد و به مجموع زوایاى مربع خاصیت تساوى با چهار قائمه را! بر این اساس، اینکه مثلاً جمادات، رشد و درک ندارند و گیاهان رشد دارند و درک ندارند و حیوانات هم رشد دارند و هم درک، ذاتى مرتبه وجودى جماد و نبات و حیوان است؛ نه آنکه همه نخست یکسان بوده اند و بعد خداوند به یکى خاصیت درک و رشد داده و به دیگرى هیچ کدام را نداده و به سومى یکى را داده و یکى را نداده است. همچنین اینکه انسانى نابینا و دیگرى بینا، یکى ناشنوا و آن دیگرى شنوا است؛ ذاتى مرتبه وجودى جهان مادى است که بر اثر یک سلسله قوانین تغییرناپذیر چنین رقم زده است که برخى دچار مصایب و آلام فیزیکى و جسمى باشند و برخى دیگر چنین نباشند. به هرحال، این حقیقتى است که هر موجودى از موجودات و هر جزئى از اجزاى جهان، حظّ و حق خود را ـ که امکان داشته دریافت دارد ـ دریافت کرده است. با این توضیح، مشخص مى گردد که خداوند خالق و منشأ این مصیبت ها و «شرور» نیست؛ بلکه خاصیت نظام مادى، چنین اقتضایى دارد که نمى تواند خیر محض را قبول کند؛ بر خلاف عالم تجرّد که چنین است و تنها خیر محض را مى پذیرد. با توجه به مثالى که مطرح مى کنیم، این مطلب بیشتر روشن مى شود. شما نور خورشید را در نظر بگیرید. این نور وقتى به اشیاى گوناگون مى تابد، با توجه به سنخیت متفاوت اشیاء، به صورت مختلف در مى آید. براى مثال نور وقتى به فضا و جسم تیره برخورد مى کند، مبدّل به تیرگى شده و رو به تاریکى مى گذارد؛ به خصوص که در محل برخورد تابش نور با آن محل یا شى ء، حرارتى نیز پدید مى آید. حال اگر همین نور به مکانى روشن بتابد، اندازه زیادى از روشنایى خود را از دست نمى دهد و حرارت چندانى نیز بر اثر این برخورد، پدید نمى آید. نور، نور است؛ هم بر شى ء تیره تابیده و هم بر شى ء روشن. تابیدنِ خود را از هیچ یک از آنها دریغ نکرده و تابش خود را یکسان به آنها ارزانى داشته؛ پس چرا نور بر اثر برخورد با اشیاء گوناگون گشته است؟ آیا این به دلیل درونى خود نور است؟ آیا منشأ این گوناگونى نور است یا اشیائى که نور با آنها برخورد کرده است؟ کاملاً روشن است که نور به جهت ظلمت شى ء تیره، مبدل به تیرگى شد، و یا به جهت روشنى شى ء، روشنایى خود را حفظ کرده است. عوالم وجود نیز نسبت به خداوند متعال چنین است. او فیض و عنایت خود را یکسان به جهان هستى عرضه داشته است؛ ولى تفاوت و اختلاف مرتبه وجودى و جنبه قابلى عوالم، باعث مى گردد که این فیض و عنایت گوناگون جلوه نماید. این فیض، در عالم مجرد به دلیل سنخیت وجودى این عالم و احکام و قوانین خاص آن به صورت خیر یا خیرات محض جلوه مى کند و در عالم مادى به دلیل سنخیت وجودى این عالم و سنن و آثار مخصوص آن، به صورت اختلاط خیر و شر و امتزاج آن دو ظهور مى کند.4 به هر روى، از آنجا که ما معتقدیم خداوند متعال جهان را به بهترین وجه آفریده و عالم را بر اساس سنن و قوانین تغییرناپذیر قرار داده است، بر این باوریم که وجود «شرور» همراه «خیرات» در جهان طبیعت، لازمه سنت و قانون تغییرناپذیر جهان مادى است؛ از این رو منشأ شرور را عالم ماده و قوانین ضرورى حاکم بر آن مى دانیم. البته براى تکمیل پاسخ توجه به دو نکته ضرورى است: نخست آنکه شرور طبیعى از جمله ـ که از اراده و اختیار انسان نشأت نمى گیرد؛ بلکه اقتضاى جهان طبیعت است ـ نسبت به خیرات جهان بسیار کم و ناچیز است. اگر آمارى گرفته شود و افراد نابینا، ناشنوا، فلج و ... شمارش گردند، نسبت به افرادى که از سلامت کامل جسمى برخوردارند، بسیار اندک اند و این نیز از لطف خداوند است که در جهان مادى که اقتضاء امتزاج خیر و شر دارد، شرور طبیعى کمتر از خیرات طبیعى باشد. دوّم آنکه، بر اساس آیات قرآن و روایات، شرور طبیعى براى امتحان و آزمایش انسان است؛ همچنان که مى فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ»5؛ «و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى، و کاهش در اموال و جان ها و محصولات مى آزماییم؛ و مژده ده شکیبایان را». چرا که گوهر اصلى انسان در امتحانات هویدا مى شود. گر چه خود را بس شکسته بیند او آب صافى دان و سرگین زیر جو چون بشوراند تو را در امتحان آب، سرگین رنگ گردد در زمان در تک جو هست سرگین اى فتى گر چه جو صافى نماید مر تو را6 و در آیه اى دیگر مى فرماید: «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الَّثمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»7؛ «و در حقیقت ما فرعونیان را به خشکسالى و کمبود محصولات دچار کردیم، باشد که عبرت گیرند». همچنین شرور طبیعى وسیله اى است براى کیفر اعمال انسان ها و انتقام و قهر الهى؛ مانند نزول عذاب الهى بر قوم عاد، لوط، فرعون، اصحاب ایکه و حجر و...8. از دیدگاه احادیث نیز، خداوند در مقابل رنج ها، دردها و مصایبى ـ که برخى از انسان ها ناخواسته دچار آنند و ما از آن به شرور طبیعى یاد مى کنیم ـ در سرا و عالم دیگر (قیامت)، جزاى برترى اعطا مى فرماید. به دلیل مجال کم تنها به ذکر دو روایت بسنده مى شود: 1. امام صادق علیه السلام (در توجیه نقص هاى بدنى مانند نابینایى و ناشنوایى) تأکید مى فرماید که خداوند در آخرت به چنین اشخاصى در صورت بردبارى و صبر، چنان پاداشى اعطا مى کند که اگر میان بازگشت به دنیا و تحمل دوباره همین مصایب و باقى ماندن در آخرت مخیّر باشند، بازگشت به بلایا را انتخاب مى کنند، تا اجرشان افزوده گردد.9 2. امام رضا علیه السلام مى فرمایند: «بیمارى مؤمن موجب پاک شدن او از گناهان و لغزش ها و رحمت الهى در حق مؤمن است و براى کافر عذاب و لعن است. بیمارى در حالت مؤمن پایدار است تا اینکه گناهان او پاک گردد».10 دان که نَبْوَد فعل هم رنگ جزا هیچ خدمت نیست هم رنگ عطا مزد مزدوران نمى ماند به کار کان عرض وین جوهر است و پایدار آن همه سختى و زور است و عرق وین همه سیم است و زرّ است و طبق11 پی نوشت: 1. مؤمنون 23، آیه 14 ؛ تین (95)، آیه 4. 2. نگا: محمد شجاعى، معاد یا بازگشت به سوى خدا، ج 1، ص 212 ـ 241. 3. نگا: مرتضى مطهرى، عدل الهى، صص 172 ـ 169. 4. نگا: محمد صدرالدین شیرازى، تفسیر القرآن الکریم، ص 399. 5. بقره 2، آیه 155. 6. مثنوى، دفتر اول، ابیات 3219 - 3217. 7. نگا: المیزان، ج 14، ص 287. 8. نگا: اعراف 7، آیه 136 ؛ هود (11)، آیه 82 ؛ فیل (105)، آیه 4 و... . 9. بحارالانوار، ج 3، ص 71. 10. محمدبن على صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه و تصحیح على اکبر غفارى، ص 429. 11. مثنوى، دفتر سوم، ابیات 3445 ـ 3447. |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مرتضی, محمد حسین, فرید, سوزان, سعیده |
1393 / 5 / 24، 08:42 عصر,
|
|||
|
|||
آنچه را میشنوم، فراموش میکنم.
آنچه را میبینم، به خاطر میسپارم. آنچه را انجام میدهم، درک میکنم. کنفوسیوس |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, فاطمه, سوزان, سعیده |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 26 مهمان