1393 / 7 / 16، 07:12 عصر
سلام به همه ی دوستان
گاهی اوقات ادم از خودش متنفر میشه ! اخه ما یه موسسه حمایت از بیماران ارپی و اشتارگات واقع در پارک اوستا هم داشتیم و من نمی دونستم ؟وای برای خودم متاسفم ! اره خب تقصیر خودمه از بس که مثل خانم کبکه سرم زیر برفه دیگه ، وگرنه یقیننا این موسسه تبلیغات خودشو داشته و داره ! و حتما این موسسه برای اموزش و اشنایی و شناخت این بیماری پمفلت اموزشی و کتاب چاپ کرده و به بیماراش داده!!! وحتما این موسسه میدونه که خانواده های این بیماران نیاز به حمایت مالی و روحی و روانی دارن و یقیننا تمهیداتی اندیشیده شده!!! ومن شنیدم مسئول اون موسسه یه پزشکه اگه این طوری باشه به طور حتم ایشون درجریان چگونگی پیشرفت درمان هستن و با محققین و پژوهشگران در ارتباط هستند !!!اما سوال اینجاست که چرا از مفالات علمی ترجمه شده واز فعالیتهای این موسسه این قدر بی اطلاعم !!
من یه دوست دارم اسمش خانم کلاغه است اون دانای داناست باید برم کسب خبرپیش اون
اهای خانم کلاغه درسته که میگن ما یه موسسه داریم که تو تهرانه ؟ توی پارک اوستاست و مسئولش هم یه پزشکه به اسم دکتر غفاری
قارقار اره که داریم برو بمیر خاله یاسمن که بچه ات ارپی داره وازش بی خبری !!!
یاسمن : چفدر بدجنسی خاله کلاغه خب من نمی دونستم
کلاغ : اره یه ساختمون سه طبقه بود عزیزم که کم به کم به دلایلی که مصلحت نیست عنوان کنم چون تورو به یاد پادشاههای نالایق قاجار مثل ناصرالدین شاه میندازه تبدیل به ساختمان دو طبقه شد!!!
یاسمن :خاله کلاغه من وقت ندارم منو عصبانی نکن من بچم ارپی داره باید برم این موسسه رو ببینم تا اطلاعاتم زیاد بشه و حقیقتش مشکل مالی هم دارم باید برم
کلاغه:قارقارقارقارقارقارقار برو عزیزم چرا نمیری ازت 50 هزارتومن میگیرن و یه ساندیس میدن به شکر پنیرت اون که کشته مرده ی این چیزهاست !!!
یاسمن : همین ! یعنی من این همه پول هواپیما بدم و برم اونجا که یه ساندیس به من بدن !
کلاغه : خواب دیدی خیر باشه خاله یاسمن این موسسه فقط به درد جرز لای دیوار میخوره ریئسش که از قرار معلوم چند تا شغل داره و حالا برای رضای خدا و کمک به شما مسئولیت این موسسه رو پذیرفته!!! اون بیچاره وقتش کجا بود که بره تحقیق برای درمان و ترجمه ی مقالات و چاپ پمفلت اموزشی برای شما !!!همون سروش از سرتون زیادیه !
یاسمن : خب کمک مالی چی ؟ یقیننا حمایتهای مالی خیرین درداخل واز خارج که به این موسسه میشه ،حداقل برم اونجا شاید کمکم کنن
کلاغه : خاله یاسمن خیلی دلت خوشه !برو بزار باد بیاد !تو این موسسه یه گودال هست که همه چیزو می بلعه وشاید هم تخم خیرین ورافتاده ! قارقار دهن منو وا نکن خاله یاسی ! برو بچسب به همون انجمن سروش اخه خاله یاسی خدا به ادم عقل داده اگه این موسسه یه موسسه بود که چرا دکتر درویش برای انجام ازمایش خون از طریق سایت سروش فراخوان برای بیماران ارپی داد مگه شما یه موسسه تو تهران نداشتید ؟ چرا دکتر ستاریان جناب سروش رومیشناسه به جای دکتر غفاری ؟ چرا همه ی بیمارها این سایتو میشناسن اما موسسه رو نمی شناسن ؟ بازم بگم خاله یاسمن باهوش ؟
یاسمن :نه نگو اونچه رو که باید میدونستم ،دونستم ...
گاهی اوقات ادم از خودش متنفر میشه ! اخه ما یه موسسه حمایت از بیماران ارپی و اشتارگات واقع در پارک اوستا هم داشتیم و من نمی دونستم ؟وای برای خودم متاسفم ! اره خب تقصیر خودمه از بس که مثل خانم کبکه سرم زیر برفه دیگه ، وگرنه یقیننا این موسسه تبلیغات خودشو داشته و داره ! و حتما این موسسه برای اموزش و اشنایی و شناخت این بیماری پمفلت اموزشی و کتاب چاپ کرده و به بیماراش داده!!! وحتما این موسسه میدونه که خانواده های این بیماران نیاز به حمایت مالی و روحی و روانی دارن و یقیننا تمهیداتی اندیشیده شده!!! ومن شنیدم مسئول اون موسسه یه پزشکه اگه این طوری باشه به طور حتم ایشون درجریان چگونگی پیشرفت درمان هستن و با محققین و پژوهشگران در ارتباط هستند !!!اما سوال اینجاست که چرا از مفالات علمی ترجمه شده واز فعالیتهای این موسسه این قدر بی اطلاعم !!
من یه دوست دارم اسمش خانم کلاغه است اون دانای داناست باید برم کسب خبرپیش اون
اهای خانم کلاغه درسته که میگن ما یه موسسه داریم که تو تهرانه ؟ توی پارک اوستاست و مسئولش هم یه پزشکه به اسم دکتر غفاری
قارقار اره که داریم برو بمیر خاله یاسمن که بچه ات ارپی داره وازش بی خبری !!!
یاسمن : چفدر بدجنسی خاله کلاغه خب من نمی دونستم
کلاغ : اره یه ساختمون سه طبقه بود عزیزم که کم به کم به دلایلی که مصلحت نیست عنوان کنم چون تورو به یاد پادشاههای نالایق قاجار مثل ناصرالدین شاه میندازه تبدیل به ساختمان دو طبقه شد!!!
یاسمن :خاله کلاغه من وقت ندارم منو عصبانی نکن من بچم ارپی داره باید برم این موسسه رو ببینم تا اطلاعاتم زیاد بشه و حقیقتش مشکل مالی هم دارم باید برم
کلاغه:قارقارقارقارقارقارقار برو عزیزم چرا نمیری ازت 50 هزارتومن میگیرن و یه ساندیس میدن به شکر پنیرت اون که کشته مرده ی این چیزهاست !!!
یاسمن : همین ! یعنی من این همه پول هواپیما بدم و برم اونجا که یه ساندیس به من بدن !
کلاغه : خواب دیدی خیر باشه خاله یاسمن این موسسه فقط به درد جرز لای دیوار میخوره ریئسش که از قرار معلوم چند تا شغل داره و حالا برای رضای خدا و کمک به شما مسئولیت این موسسه رو پذیرفته!!! اون بیچاره وقتش کجا بود که بره تحقیق برای درمان و ترجمه ی مقالات و چاپ پمفلت اموزشی برای شما !!!همون سروش از سرتون زیادیه !
یاسمن : خب کمک مالی چی ؟ یقیننا حمایتهای مالی خیرین درداخل واز خارج که به این موسسه میشه ،حداقل برم اونجا شاید کمکم کنن
کلاغه : خاله یاسمن خیلی دلت خوشه !برو بزار باد بیاد !تو این موسسه یه گودال هست که همه چیزو می بلعه وشاید هم تخم خیرین ورافتاده ! قارقار دهن منو وا نکن خاله یاسی ! برو بچسب به همون انجمن سروش اخه خاله یاسی خدا به ادم عقل داده اگه این موسسه یه موسسه بود که چرا دکتر درویش برای انجام ازمایش خون از طریق سایت سروش فراخوان برای بیماران ارپی داد مگه شما یه موسسه تو تهران نداشتید ؟ چرا دکتر ستاریان جناب سروش رومیشناسه به جای دکتر غفاری ؟ چرا همه ی بیمارها این سایتو میشناسن اما موسسه رو نمی شناسن ؟ بازم بگم خاله یاسمن باهوش ؟
یاسمن :نه نگو اونچه رو که باید میدونستم ،دونستم ...