1393 / 8 / 15، 07:08 عصر
او آمد !
او با یک درفش و یک لوح سفید امد !
او با لوئیس بریل امد !
او برای نمایشِ افقی دیگر ، در کرانه ی ساحل چشمانِ بی فروغِ فرزندم امد !
او امد، تا از انگشتان کوچک فرزند من ، چشمانی توانمند بسازد !
او امد ، تا قایق ِسرنوشت فرزند مرا ،که در آبهای متلاطم اینده ای نامعلوم، در گرداب استرس و اضطراب به دور خود می چرخید ، به ساحل امن و اسایش برساند !
او امد ، تا من و فرزندم را با دنیای مبهم نابینان ، آشنا کند
او امد تا با لغزاندن انگشتان فرزندم ، بر روی شش برجستگی ، زندگی ایجاد کند !
او امد ، تا از دریچه ای دیگر، زیبایی های زندگی را به فرزندم نشان دهد
او امد ، تا از فرزند من ، در مقابل اختا پوس یک قهرمان بسازد !
او امد ، تا به من بگوید ، درفش نیز همانند سکه دو رو دارد!
همان درفشی که باعث کوری لویی بریل شد ، راهی نوین در جلوی پایش نهاد که دنیای نابینایان را متحول کرد !
او امد ، معلم بریل پسر من امد !
او با یک درفش و یک لوح سفید امد !
او با لوئیس بریل امد !
او برای نمایشِ افقی دیگر ، در کرانه ی ساحل چشمانِ بی فروغِ فرزندم امد !
او امد، تا از انگشتان کوچک فرزند من ، چشمانی توانمند بسازد !
او امد ، تا قایق ِسرنوشت فرزند مرا ،که در آبهای متلاطم اینده ای نامعلوم، در گرداب استرس و اضطراب به دور خود می چرخید ، به ساحل امن و اسایش برساند !
او امد ، تا من و فرزندم را با دنیای مبهم نابینان ، آشنا کند
او امد تا با لغزاندن انگشتان فرزندم ، بر روی شش برجستگی ، زندگی ایجاد کند !
او امد ، تا از دریچه ای دیگر، زیبایی های زندگی را به فرزندم نشان دهد
او امد ، تا از فرزند من ، در مقابل اختا پوس یک قهرمان بسازد !
او امد ، تا به من بگوید ، درفش نیز همانند سکه دو رو دارد!
همان درفشی که باعث کوری لویی بریل شد ، راهی نوین در جلوی پایش نهاد که دنیای نابینایان را متحول کرد !
او امد ، معلم بریل پسر من امد !