داستانهای عبرت آموز و کوتاه و عامیانه
|
1393 / 8 / 24، 01:39 عصر,
|
|||
|
|||
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
پورياى ولى يكى از جوانان پهلوان معروف ايران است و ورزشكاران او را مظهر فتوت و مردانگى و عرفان مى دانند. نقل مى كنند كه او روزى به كشورى سفر كرد تا با پهلوانان درجه اول آنجا مسابقه بدهد. به پيرزنى برخورد كرد كه حلوا خيرات مى كرد و از مردم التماس دعا مى كرد. پيرزن ((پورياى ولى )) را نمى شناخت ، لذا جلو آمد و به او حلوا داد و گفت : دعا كن خدا حاجتم را بدهد. پوريا گفت : چه حاجتى دارى ؟ پيرزن گفت : پسر من قهرمان كشور است ولى هم اكنون قهرمان ديگرى از خارج آمده تا در همين روزها با پسرم مسابقه دهد و چون تمام زندگى ما با همين حقوق قهرمانى فرزندم اداره مى شود. اگر پسر من زمين بخورد، نه تنها آبروى او رفته ، بلكه تمام زندگى ما تباه مى شود و من پيرزن هم از بين مى روم ، لذا از شما مى خواهم كه دعا كنيد. پوريا گفت : مطمئن باش من دعا مى كنم ، پس از آن با خود فكر كرد كه فردا چه بايد بكند، آيا اگر قوى ترى از آن پهلوان بود او را بر زمين بزند يا نزند، بعد از مدتى فكر و خيال به اين نتيجه رسيد كه قهرمان كسى است كه با نفس خود مبارزه كند، لذا تصميم خودش را گرفت . وقتى كه روز موعود فرا رسيد و پنجه در پنجه حريف افكند خويشتن را بسيار قوى و حريف را بسيار ضعيف يافت ، تا جايى كه به آسانى مى توانست پشت او را به خاك برساند، ولى براى آن كه كسى متوجه نشود، مدتى با او زور آزمايى كرد و بعد هم به نحوى خود را سست كرد تا اين كه حريف وى را به آسانى بر زمين زد. نوشته اند: در همان ساعت قلبش از جانب خداوند متعال روشن شد، گويى ملكوت را با قلب خود مى ديد، براى آن كه يك لحظه با نفس خود مبارزه كرده بود. اينجاست كه گفته اند: ((المجاهد من جاهد نفسه ))(1) ؛ ((مجاهد كسى است كه با نفس خود مجاهده و مبارزه كند)). و به مصداق ((اشجع الناس من غلب هواه ))؛ ((پهلوان ترين مردم كسى است كه بر هواى نفس خود غلبه كند)).(2) 1-تفسير ابوالفتوح رازى ، ج 1، ص 52 2- بحار الانوار، ج 41، ص 69 |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از مرتضی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, فاطمه, سوزان, سعیده, بهزاد |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان