مطالب زیبابرای امیدوموفقیت درزندگی
|
1393 / 6 / 9، 09:48 عصر,
|
|||
|
|||
هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطاف پذير نيست.
با اين حال برای حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگری يارای مقابله با آب را ندارد. نرمی بر سختی غلبه می كند و لطافت بر خشونت. همه اين را می دانند ولی كمتر كسی به آن عمل می كند. انسان، نرم و لطيف زاده می شود و به هنگام مرگ خشک و سخت مي شود. گياهان هنگامی كه سر از خاک بيرون می آورند نرم و انعطاف پذيرند و به هنگام مرگ خشک و شكننده. پس هر كه سخت و خشك است، مرگش نزديك شده و هر كه نرم و انعطاف پذير، سرشار از زندگی است. آرام زندگی كن! هرگز با طبيعت يا همنوعان خود ستيزه مكن و قضاوت مکن و گزند را با مهربانی تلافی کن. |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مینا2, مرتضی, محمد81, محمد حسین, عاطفه, سوزان, سعیده, خدیجه |
1393 / 6 / 10، 07:35 عصر,
|
|||
|
|||
بخشش را "بخش" کن. محبت را "پخش" کن
غضب "پریشانی" است. نهایتش " پشیمانی" است شکیبایی بر هر "دعوایی" ، دواست هر چه "بضاعتمان" کم است، "قضاوتمان" بیشتر است با "خویشتنداری" خویشاوند داری به "خشم" "چشم" نگو سوء تفاهم "تیرخطایی" است که از "گمان" رها می شود انسان "خوشرو" گل "خوشبو" است "دوست داشتن" را دوست بدار از "تنفر" متنفر باش به "مهربانی" مهر بورز با آشتی "آشتی" کن از "جدایی" "جدا" باش و از دورویی "دوری" کن |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرتضی, محمد81, محمد حسین, عاطفه, سوزان, خدیجه |
1393 / 6 / 11، 11:00 عصر,
|
|||
|
|||
دل بــســـپــار...
به آتشی که نمى سوزاند " ابراهیم " را و دریایى که غرق نمی کند " موسى " را نهنگی که نمیخورد "یونس"را کودکی که مادرش او را به دست موجهاى " نیل " می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، " نمی توانند " پس به " تدبیرش " اعتماد کن به " حکمتش " دل بسپار به او " توکل " کن و دستان او را بگیر... و به سمت او ”قدمی بردار"... |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مینا2, ملیحه, مرتضی, محمد81, محمد حسین, عاطفه, سوزان, خدیجه |
1393 / 6 / 11، 11:36 عصر,
|
|||
|
|||
در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید.
همه اینکارو انجام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد. اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند. همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند. دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمیدارد به صاحبش دهد. طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند. دوباره بلندگو به صدا درآمد که این کار دقیقاً زندگی ماست. وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید در حالی که شادی ما در شادی دیگران است، شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید... |
|||
10 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: نازیلا, ملیحه, مرتضی, محمد حسین, عاطفه, سوزان, سعیده, خدیجه, امیرعلی, ابراهیم |
1393 / 6 / 13، 07:20 صبح,
(آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 6 / 13، 07:23 صبح، توسط فرید.)
|
|||
|
|||
سیمین بهبهانی:
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮑﻦ .. ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ... ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ .. ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻒ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ .. ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮﺕ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ . ﺁن ﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻭﮔﺎنگی ﺷﺨﺼﯿﺖ. ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ .. ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺯﯼ ﺁﻟﺖ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﻮﯼ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ .. . ﺑﺎ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺕ،،ﺣﻔﻆ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻦ .. ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﭘﻨﺎﻩ ﻧﺒﺮ ﻫﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ، ﺭﻧﺠﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ . ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ... ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ ﺗﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻣﺎﺩﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ... |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, محمد حسین, عاطفه, سوزان, خدیجه |
1393 / 6 / 13، 12:51 عصر,
|
|||
|
|||
آنچه انسان راغرق میکند،درآب افتادن نیست بلکه زیرآب ماندن است.....
گاهی درست درلحظه ی سقوط فرصت پروازهم هست ،انتخاب باتوست.... پریدن،باورپرنده ای است که به پرواز می اندیشد وگرنه دلیل پروازپر نیست.... (تشویق)(تشویق)(تشویق)(تشویق)(تشویق)(تشویق)(تشویق)(تشویق)(تشویق) |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از بهزاد تشکر کردهاند: ملیحه, مرضیه, مرتضی, فرید, عاطفه, سوزان, سعیده, خدیجه |
1393 / 6 / 13، 04:37 عصر,
|
|||
|
|||
روزی مرد فقیری از بودا سوال کرد:
چرا من اینقدر فقیر هستم؟ بودا پاسخ داد: چونکه تو یاد نگرفته ای که بخشش کنی مرد پاسخ داد : من چیزی ندارم که بتوانم از آن بخشش کنم بودا پاسخ داد: چرا! محدود چیزهایی داری یک صورت که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی یک دهان که می توانی از دیگران تمجید کنی یک قلب که می توانی به روی دیگران بگشایی چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیات خوب نگاه کنی یک بدن که با آن می توانی به دیگران کمک کنی در واقع هیچ یک از ما هرگز فقیر نیست. فقر واقعی فقر روحی ست.. الهی، همیشه شاد و پر امید و سلامت باشید... |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرضیه, مرتضی, محمد حسین, عاطفه, سوزان, خدیجه, بهزاد |
1393 / 6 / 13، 06:09 عصر,
|
|||
|
|||
من هرگز شکست نخورده ام
بلکه راه هایی را کشف کرده ام که به آن چیزی که می خواهم منجر نمی شوند . . . (توماس ادیسون |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: مرضیه, مرتضی, محمد حسین, فرید, عاطفه, سوزان, خدیجه, بهزاد |
1393 / 6 / 13، 07:24 عصر,
|
|||
|
|||
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!
زندگی عمل کردن است .این شِکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود..... |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, عاطفه, سوزان, خدیجه, بهزاد |
1393 / 6 / 14، 12:02 صبح,
|
|||
|
|||
هرشب مابه رختخواب می رویم،اماهیچ اطمینانی نداریم که فرداصبح زنده برمیخیزیم،بااین حال ساعت رابرای فرداکوک میکنیم ..«این یعنی امید»
|
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از بهزاد تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, محمد حسین, عاطفه, سوزان, خدیجه |
1393 / 6 / 14، 12:58 عصر,
|
|||
|
|||
آرامش نه عاشق بودن است
نه گرفتن دستی که محرمت نیست نه حرف های عاشقانه و قربان صدقه های چند ثانیه ای... آرامش حضور خداست وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمیکند... وقتی ناگفته هایت را بی آنکه بگویی میفهمد وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی غرورت را تا مرز نابودی پیش ببری ، وقتی مطمئن باشی با او هرگز تنها نخواهی بود آرامش یعنی همین ،تو بی هیچ قید و شرطی خدا را داری .. ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽﺳﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ، ﺧﻮﺏ، ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺳﺨﻨﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ، ﺑﺎ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ، ﺳﺎﺩﻩﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﻦ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﺪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺫﮐﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻏﻢ ﻣﯽﻧﮕﺮﻡ، ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻗﺺﮐﻨﺎﻥ ﻣﯽﺧﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺧﺪﺍﯾﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ.... زیباترین حس سجده این است که تودرگوش زمین پچ پچ می کنی؛امادرآسمانهاصدایت رامی شنوند..... تقدیری سراسرخیر؛سلامت؛خوشبختی توشه راهتان |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, محمد حسین, عاطفه, سوزان, خدیجه |
1393 / 6 / 14، 07:01 عصر,
|
|||
|
|||
متن زیبا از تهمينه ميلاني :
از همین امروز ، وقتی بچه هایمان به مدرسه می روند ، به ایشان بگوییم : عزیزم ! من نمی خواهم تو بهترین باشی ، فقط میخواهم تو خوشحال و خوشبخت باشی . اصلا مهم نیست که همیشه نمره 20 بگیری ، جای 20 می توانی 16 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببر. عزیزم :از " ترین" پرهیز کن ، چرا که خوشبختی جایی هست که خودت را با کسی مقایسه نکنی. حتی نخواه خوشبخت ترین باشی . بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن. همین. یادمان هست که از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم، خوشبختی از ما گریخت. از 19/75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود. از رانندگی با پراید و ... لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری در خیابان ، در حال خود نمایی بود. از بودن کنار عشقمان لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیب او ، کمتر از بسیاری دیگر بود. همچنین ، از خانه مان ، از شغلمان ، از درآمدمان ، از خانواده و دوستانمان و.... می خواهم بگویم تحت تاثیر آموزه های غلط ، بسیاری از ما فقط به " بهترین ، بیشترین و بالاترین " چسبیدیم ، در نتیجه تبدیل به انسان هایی افسرده و نالان شديم |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, عاطفه, سوزان, سعیده, خدیجه |
1393 / 6 / 18، 12:07 عصر,
|
|||
|
|||
نگرانی ، بدون انجام عملی آگاهانه و منطقی ، تنها یک اتلاف وقت تمام عیار است
چون چیزی را تغییر نمیدهد، تنها کارش این است که خوشحالیتان را می رباید و شما را به شدت مشغول هیچ و پوچ می کند ... با کز کردن و نوشیدن افیون نامیدی و خمودگی، دستهای ذهنتان را زنجیر و روحتان را بیمار نکنید ... همیشه و همیشه بیاد داشته باش که : از تو فقط حرکت و از خدا، آنچه میخواهی و برکت ... |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: مرتضی, فرید, سوزان, سعیده, خدیجه |
1393 / 6 / 18، 11:52 عصر,
|
|||
|
|||
این جملات را به احتمال زیاد قبلا خوانده اید ولی لطفا دوباره بخوانید.
خوب زندگی کن هیچوقت شخصیت خودت رو برای كسی تشریح نكن چون كسی كه تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره و كسی كه ازت بدش بیاد باور نمی كنه. وقتی دائم میگی گرفتارم،هیچ وقت آزاد نمیشی. وقتی دائم میگی وقت ندارم، بعد هیچوقت زمان پیدا نمی كنی. وقتی دائم میگی فردا انجامش میدی، اونوقت فردای تو هیچ وقت نمیاد وقتی صبحا از خواب بیدار میشیم، ما دوتا انتخاب داریم. برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم، یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال كنیم. انتخاب با شماست... هیچوقت برای تغییر دیر نیست. وقتی تو خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند. وقتی ناراحتی جواب نده. وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر. دوباره فكر كن..، عاقلانه رفتار كن. زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست، امتحان ریشه هاست.! ریشه هم هرگز اسیر باد نیست. زندگی چون پیچک است، انتهایش میرسد پیش خدا شادی را با دیگران تقسیم کنید لبخند را به دیگران هدیه کنید راه شاد زیستن را بیاموزید آموخته ها را با دوستان به اشتراک بگذارید و درخت دوستی بنشانید و با محبت این درخت را آبیاری کنید خوب زندگی کنید |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, محمد حسین, سوزان, خدیجه |
1393 / 6 / 21، 12:20 صبح,
(آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 6 / 21، 12:23 صبح، توسط فرید.)
|
|||
|
|||
استاد مطهری در کتاب حق و باطل جملاتی به این مضمون نوشته اند: از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که: چرا وقتی قطار ایستاده است کسی به او سنگ نمیزند... اما وقتی به را افتاد سنگباران می شود... این معما برایم بود تا وقتی بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم این قانون کلی زندگی ماست که هرکسی و هر چیزی تا وقتی ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تعجیل است اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی کند,بلکه سنگ است که به طرف او پرت می شود و این نشانه جامعه مرده است ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است كه: متكلم هستند نه ساكت، متحركند نه ساكن، باخبرند نه بي خبر. |
|||
4 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: مرتضی, سوزان, سعیده, خدیجه |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان