1393 / 10 / 3، 02:11 صبح
دانيل کيش Daniel Kish، در شيرخوارگي بينايي خود را از دست داد، او در نتيجه ابتلا به يک تومور مغزي به نام رتينوبلاستوما در سه ماهگي از ديد يک چشم و در ۱۳ ماهگي از ديد چشم ديگر محروم شد و به گفته خودش هيچ حافظه بينايي ندارد. اما او بيشتر اوقات بدون نياز به عصاي ويژه نابينايان، حرکت ميکند و کارهايش را انجام ميدهد. او حتي ميتواند با دوچرخهاش به تنهايي و بدون راهنمايي، حرکت کند و به تنهايي در کوهستان اردو بزند. به گزارش فرهيختگان آنلاين(FDN.IR)، دانيل همه اينها را به ياري توانايي و استعدادي ويژهاي به نام موقعيتيابي از طريق بازتاب صدا يا اکولوکيشن انجام ميدهد. اکولوکيشن استعداد ويژهاي است که برخي از نابيناها دارند.
دانيل ميتواند با دهانش صداي کليک خاصي توليد کند و مثل دولفينها بازتاب اين صدا را بشنود و رديابي کند. دانيل زماني که دو ساله بود، شروع به اين کار کرد. البته خيلي از کودکان نابيناي ديگر هم اين کار را ميکنند، اما به خاطر منع شدن و تصور اينکه ممکن است از آنها جلوه بدي در اجتماع به عنوان يک آدم ناتوان ايجاد شود، توسط اطرافيان از اين کار منع ميشوند.کيش براي درآوردن صداي کليک، زبانش را سريع و محکم به سقف دهانش ميزند، با اين کار يک خلأ موقتي ايجاد ميکند و همين خلأ صداي کليک ويژه را توليد ميکند. انسانها به خاطر داشتن دو گوش، توانايي رديابي محل صدا را دارند.از آنجا که امواج صوتي به يکي از گوشهاي زودتر از گوش ديگر ميرسد، مغز از روي همين تفاوت زماني متوجه جهت زماني ميشود. در حقيقت همان طور که ما به ياري دو چشم خود، ديد سه بعدي داريم، يک شنوايي سهبعدي هم داريم.
کيش، البته، به صورت مؤثر و به جا و بر حسب نياز از کليکهايش استفاده ميکند. وقتي او بيرون است، صداي کليکهاي بلندتري درميآورد. به اين ترتيب ميتواند يک ساختمان را از ۳۰۰ متري، يک درخت را از ده متري و يک آدم را از از دو متري تشخيص بدهد. او ميتواند اشيايي با اندازه ۱۴ سانتيمتر را تميز بدهد و حتي بين وسايل نقليه مختلف، تفاوت قائل شود.يک پژوهشگر با MRI تحقيقاتي روي مغز دانيل انجام داده است و متوجه شده است که هنگامي که مغز او مشغول موقعيتيابي از طريق بازتاب صدا است، قشر پس پسري مغز او فعال ميشود. جالب است که همين قسمت مغز، وظيفه پردازش دادههاي بينايي را دارد.مغز عملکرد عجيبي دارد، وقتي اين قسمت مغز از دادههايش محروم شود، يک عملکرد ثانويه پيدا ميکند و ميتواند دادههاي شنوايي را پردازش کند و يک تصوير ذهني از موقعيت اشياي اطراف ايجاد کند.
دانيل ميتواند با دهانش صداي کليک خاصي توليد کند و مثل دولفينها بازتاب اين صدا را بشنود و رديابي کند. دانيل زماني که دو ساله بود، شروع به اين کار کرد. البته خيلي از کودکان نابيناي ديگر هم اين کار را ميکنند، اما به خاطر منع شدن و تصور اينکه ممکن است از آنها جلوه بدي در اجتماع به عنوان يک آدم ناتوان ايجاد شود، توسط اطرافيان از اين کار منع ميشوند.کيش براي درآوردن صداي کليک، زبانش را سريع و محکم به سقف دهانش ميزند، با اين کار يک خلأ موقتي ايجاد ميکند و همين خلأ صداي کليک ويژه را توليد ميکند. انسانها به خاطر داشتن دو گوش، توانايي رديابي محل صدا را دارند.از آنجا که امواج صوتي به يکي از گوشهاي زودتر از گوش ديگر ميرسد، مغز از روي همين تفاوت زماني متوجه جهت زماني ميشود. در حقيقت همان طور که ما به ياري دو چشم خود، ديد سه بعدي داريم، يک شنوايي سهبعدي هم داريم.
کيش، البته، به صورت مؤثر و به جا و بر حسب نياز از کليکهايش استفاده ميکند. وقتي او بيرون است، صداي کليکهاي بلندتري درميآورد. به اين ترتيب ميتواند يک ساختمان را از ۳۰۰ متري، يک درخت را از ده متري و يک آدم را از از دو متري تشخيص بدهد. او ميتواند اشيايي با اندازه ۱۴ سانتيمتر را تميز بدهد و حتي بين وسايل نقليه مختلف، تفاوت قائل شود.يک پژوهشگر با MRI تحقيقاتي روي مغز دانيل انجام داده است و متوجه شده است که هنگامي که مغز او مشغول موقعيتيابي از طريق بازتاب صدا است، قشر پس پسري مغز او فعال ميشود. جالب است که همين قسمت مغز، وظيفه پردازش دادههاي بينايي را دارد.مغز عملکرد عجيبي دارد، وقتي اين قسمت مغز از دادههايش محروم شود، يک عملکرد ثانويه پيدا ميکند و ميتواند دادههاي شنوايي را پردازش کند و يک تصوير ذهني از موقعيت اشياي اطراف ايجاد کند.