1393 / 2 / 25، 09:28 صبح
به نام آن که بندگان را به خطاب کرامت با هزاران لطافت می نوازد و به سوی خود می نماید و می خواند،و سپاس و ثنای بی حد بر آستان صفات بی همتای احدیت که در کمال رافت و در نهایت عطوفت رخصت سخن گفتن بر بندگان خود عطا فرموده است...دوستان عزیز پست ذیل،مخاطب ام فردخاصی نمی باشد و جهت اطلاع همگان میباشد...
چند نکته باریک تر از موارد راقبل از ازدواج در نظر ومورد سنجش قرار دهید که کدام یک برایتان ارجحیت دارد:""همسر ایده آل""یا ""همسر تمام و کمال""؟!!!پاسخ صادقانه شما به این سوال می تواند تکلیفتان را روشن کند،- اگر شخصی دچار مشکل بینایی نسبی است پیشنهاد نمیشه در بدو آشنایی شخص مقابل را از نقص خود مطلع کند زیرا ممکن است دو طرف از لحاظ مسائل دیگر برای یکدیگر متناسب نباشندو دلیلی ندارد طرف مقابل را از این موضوع که راز زندگی او محسوب می شود مطلع کند.بنابراین پیشنهاد من این است،اگر خواستگاری تا دو یا سه جلسه به طول انجامد و دو طرف از لحاظ عاطفی،ظاهری،عقلی،دینی و… موردپذیرش یکدیگر واقع شدندآنوقت مسئله نقص بینایی را مطرح کند.
بعد از مطرح شدن نقص بینایی ابتدا باید با پزشک مشورت کرد.باید دید که این نقص واقعاً چیه و چه مشکلاتی در زندگی ایجاد می کند و آیا راه درمانی دارد یا خیر.اگر این مشکلات برای فرد مقابل قابل تحمل است باید منطقی باشد و بپذیرد که این نقص وجود دارد.اما در صورتی که پزشک معالج ازدواج را برای فرد بیمار توصیه نمی کند دو طرف ناگزیر باید از هم جدا شوند.برای هر ازدواجی باید دو چکاپ انجام شود:چکاپ روانی چکاپ جسمانی،بهتر است خود دختر باید برای این کار پیش قدم شده و تحت معاینه روانی و جسمانی قرار گرفته و متقابلاً این موضوع را از پسر بخواهد.فرد کم بینا به علت نقصی که دارد همیشه ترس و دلهره از خیانت،ترک شدن و طرد شدن از سوی همسر را با خود دارد.اگر مساله اعتماد طرفین به طور کامل حل نشده باشد و هر دو بر این یقین نرسیده باشند که هدف آنها از ازدواج چیزی فراتر از این افکار بوده است این مشکل دامن گیر و معضل سخت زندگی مشترکشان خواهد شد.کسی که شما را که بیمارید برای زندگی انتخاب کرده پس مطمئنا دیدگاه مادی گرایانه به ازدواج نداشته و ظاهر همسر برایش مهم نبوده بلکه باطن و مهم تر از همه به اصل ازدواج که همانا “تکامل” و “رسیدن به آرامش” است اعتقاد داشته است.
بنابراین باید این اعتقاد را همواره حفظ کرد...در ازدواج با یک فرد کم بینا نباید از روی احساس تصمیم گرفت چرا که با احساس نمی توان از پس مشکلات زندگی برآمدچه برسد یک عمر زندگی مشترک با شرایط خاص.فردسالمی که تصمیم به ازدواج با فرد کم بینا را دارد باید تمامی جوانب را سنجیده باشد،با پزشک و روانشناس مشورت کرده باشد،قضیه را برای خانواده خود حل و فصل کرده باشد و آنها را برای داشتن یک عروس یا داماد بیمار آماده کرده باشد.و مهم تر از همه این ها بتواند با نگاه اطرافیان،جامعه و حرف های مردم کنار بیاید و در واقع بی توجه به حرم دیگران باشد و بی توجه هم بماند.بنابراین باید این اعتقاد را همواره حفظ کرد.شما با فردی ازدواج کنید که محدودیت داشتن برای او عادت شده و یک مساله حل شده است بنابراین باید خودتان هم این محدودیت ها را بپذیرید و هضم کنید.این که به راحتی نمی توانید همه جا بروید،نمی توانید برخی کارهای موردعلاقه تان را انجام دهید.در عوض ممکن است این موارد را با داشتن یک همسر ایده آل و یک عشق واقعی عوض کنید.همیشه به یاد داشته باشید که همه ما نقص هایی داریم اما برخی ممکن است این نقص را در جسم شان داشته باشند.
همه ما به طور بالقوه در معرض بیماری وووو ...هستیم اما برخی ممکن است زودتر از ما دچار بیماری شده باشند.منظورم از بیماری چشمی،عدم ابتلای فرد مورد نظر به بیماری های ناتوان،وخیم و غیرقابل درمان و بیماری های ژنتیکی است که می تواند زمینه ساز ابتلای فرزندان به مشکل چشمی(شبکیه)باشد.البته نباید نقش عوامل فرهنگی را در این زمینه نادیده گرفت.متاسفانه با وجود اینکه روند ازدواج فردبا مشکل چشمی در جامعه در چند سال اخیر از رشد بالایی برخوردار بوده است،باز هم درک این موضوع که فردبا مشکل چشمی هم مانند دیگر اعضای جامعه حق زندگی و ازدواج دارند،برای عده زیادی از افراد دشوار است و هنوز هم مردم در برخورد با همسرانی با مشکل چشمی و یا زوجی که یکی از آنها سالم و دیگری فردبا مشکل چشمی،شگفت زده می شوند(مخصوصاً اگر مرد سالم و زن دچار مشکل چشمی باشد).به دلیل این نگرش غلط رایج در جامعه بسیاری از افراد مشکل چشمی نیز در این زمینه خود را باور ندارند و احساس می کنند در صورت ازدواج،مشکلی هستند که طرف مقابل باید آنها را تحمل کند،در حالی که در بیشتر مواقع چنین چیزی صحت ندارد.بنابراین خوب است فرهنگ سازی در این زمینه ادامه یابد.
برای بررسی بهتر ازدواج فرد با مشکل چشمی می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد:
(1)ازدواج دو فرد با مشکل چشمی با یکدیگر
این نوع ازدواج دارای نکات منفی و مثبتی به این شرح است***مزیت مهم و ویژگی مثبت این نوع ازدواج آن است که همسران از شرایط یکسانی برخوردارند و یکی بر دیگری برتری ندارد.نکته دوم این است که افرادی که دارای شرایط مشابهی هستند،احتمالاً بهتر یکدیگر را درک می کنند.سومین مزیت این نوع ازدواج این است که اگر میزان فرد با مشکل چشمی به قدری شدید نباشد که همسران از عهده انجام کارهایشان بر آیند،معمولاً خانواده های دو طرف با این ازدواج موافق اند و جامعه نیز نسبت به این ازدواج در مقایسه با ازدواج یک فرد سالم با یک فرد معلول پذیرش بیشتری دارد.(البته مشکل در ایجاد فرزند ناقص را فراموش نکنید)...!!!!از آنجایی که هر دو نفر،مشکل چشمی دارند(به ویژه مشکلات چشمی شدید)طبعاً محدودیت های آنها،در زمینه شغلی،کسب درآمد،پرداختن به امور روزمره و… نیز به مراتب بیشتر است و به کمک وسیع تری نیاز دارند.وچونکه افراد با مشکل چشمی اساس ژنتیکی دارند،احتمال تولد فرزند ناقص در این نوع خانواده ها 70درصد به بالا است.البته در حال حاضر می توان با استفاده از آزمایش های پیشرفته ژنتیکی پیش از ازدواج و آزمایش های تشخیصی در ماه های اول بارداری،از وقوع این رویداد با خبرشد...!!!!
(2)ازدواج فرد با مشکل چشمی با یک فرد سالم
هم مزایایی دارددر این حالت،چون یکی از دو نفر از سلامت جسمانی کامل برخوردار است،می تواند به همسر کم بینای خود کمک کرده و تا حد امکان نقص های ناشی از کم بینایی وی را جبران کند.این نوع ازدواج فقط برای فرد کم بینای مفید نیست،بلکه موجب تعالی روانی طرف مقابل نیز می شود.چنین فردی که برخلاف اکثر افراد جامعه در انتخاب همسر،ملاک های باطنی را بر ملاک های ظاهری ارجحیت داده است،با زندگی با انسانی که به رغم محدودیت هایش در یک زمینه خاص،در ابعاد دیگر موفق عمل کرده است،از الگوی مناسبی بهره مند شده و می تواند با دید وسیع تری به زندگی و دنیا بنگرد.امازیان های این ازدواج ،،،،،،شاید بتوان گفت ***مهم ترین پیامد منفی این نوع ازدواج،پذیرفته نشدن آن توسط جامعه و خانواده است.
معمولاً خانواده ها تمایل ندارند فرزندِسالمشان با فردی که دچار نوعی کم بینایی ولو با شدت کم ازدواج کنند،به ویژه اگر فرد کم بینای زن باشد.زیرا سلامت جسمانی یکی از ملاک های انتخاب همسر است که برای مردان از اولویت بیشتری برخوردار است.از آنجایی که سلامت جسمانی یکی از عوامل نشان دهنده قدرت باروری زنان بوده است،مردان در طول تاریخ به طور ناخودآگاه هنگام انتخاب همسر به این ملاک اهمیت داده اند و این موضوع موجب بقای نسل آن ها شده است.اما چون وظیفه باروری به عهده مردان نیست،زنان نسبت به این ملاک چندان سخت گیر نبوده اند.بنابراین احتمال اینکه زن تندرستی،مرد معلولی را برای ازدواج انتخاب کند،بیشتر از این است که یک مرد سالم،یک زن معلول را به همسری برگزیند.این موضوع موجب شده که نگرش جامعه هم در مورد این نوع نقص زن و مرد متفاوت باشد.در مورد افرادی که معلولیت های حادی دارند که بر زندگی آنها تأثیر منفی می گذارد،احتمالا مخالفت خانواده صحیح است.اگر فرد کم بینای از عزت نفس بالایی برخوردار نباشد همیشه نگران این موضوع است که مبادا همسرش وی را ترک کند،بنابراین آرامشش را از دست می دهد.
یه مثال میزنم اگر فردی که با یک شخص ناشنوا ازدواج کرده نمی تواند از گوش دادن موسیقی با وی لذت ببرد.البته همیشه فعالیت های مشترک لذت بخشی برای جایگزین شدن وجود دارند.با توجه به آنچه گفته شد،نمی توان گفت کدام یک از این دو نوع ازدواج بر دیگری برتری دارد.این موضوع به فرهنگ جامعه،فرهنگ دو خانواده،میزان کم بینایی،شرایط اقتصادی و ویژگی های شخصیتی همسران بستگی دارد.چیزی که مهم است،اینه که بدانید که در این نوع ازدواج ها،مراجعه به روان شناس و مشاور و استفاده از کمک های افراد آگاه و با تجربه ضروری است..."
سلامت وتندرست باشیددر پناه حق
چند نکته باریک تر از موارد راقبل از ازدواج در نظر ومورد سنجش قرار دهید که کدام یک برایتان ارجحیت دارد:""همسر ایده آل""یا ""همسر تمام و کمال""؟!!!پاسخ صادقانه شما به این سوال می تواند تکلیفتان را روشن کند،- اگر شخصی دچار مشکل بینایی نسبی است پیشنهاد نمیشه در بدو آشنایی شخص مقابل را از نقص خود مطلع کند زیرا ممکن است دو طرف از لحاظ مسائل دیگر برای یکدیگر متناسب نباشندو دلیلی ندارد طرف مقابل را از این موضوع که راز زندگی او محسوب می شود مطلع کند.بنابراین پیشنهاد من این است،اگر خواستگاری تا دو یا سه جلسه به طول انجامد و دو طرف از لحاظ عاطفی،ظاهری،عقلی،دینی و… موردپذیرش یکدیگر واقع شدندآنوقت مسئله نقص بینایی را مطرح کند.
بعد از مطرح شدن نقص بینایی ابتدا باید با پزشک مشورت کرد.باید دید که این نقص واقعاً چیه و چه مشکلاتی در زندگی ایجاد می کند و آیا راه درمانی دارد یا خیر.اگر این مشکلات برای فرد مقابل قابل تحمل است باید منطقی باشد و بپذیرد که این نقص وجود دارد.اما در صورتی که پزشک معالج ازدواج را برای فرد بیمار توصیه نمی کند دو طرف ناگزیر باید از هم جدا شوند.برای هر ازدواجی باید دو چکاپ انجام شود:چکاپ روانی چکاپ جسمانی،بهتر است خود دختر باید برای این کار پیش قدم شده و تحت معاینه روانی و جسمانی قرار گرفته و متقابلاً این موضوع را از پسر بخواهد.فرد کم بینا به علت نقصی که دارد همیشه ترس و دلهره از خیانت،ترک شدن و طرد شدن از سوی همسر را با خود دارد.اگر مساله اعتماد طرفین به طور کامل حل نشده باشد و هر دو بر این یقین نرسیده باشند که هدف آنها از ازدواج چیزی فراتر از این افکار بوده است این مشکل دامن گیر و معضل سخت زندگی مشترکشان خواهد شد.کسی که شما را که بیمارید برای زندگی انتخاب کرده پس مطمئنا دیدگاه مادی گرایانه به ازدواج نداشته و ظاهر همسر برایش مهم نبوده بلکه باطن و مهم تر از همه به اصل ازدواج که همانا “تکامل” و “رسیدن به آرامش” است اعتقاد داشته است.
بنابراین باید این اعتقاد را همواره حفظ کرد...در ازدواج با یک فرد کم بینا نباید از روی احساس تصمیم گرفت چرا که با احساس نمی توان از پس مشکلات زندگی برآمدچه برسد یک عمر زندگی مشترک با شرایط خاص.فردسالمی که تصمیم به ازدواج با فرد کم بینا را دارد باید تمامی جوانب را سنجیده باشد،با پزشک و روانشناس مشورت کرده باشد،قضیه را برای خانواده خود حل و فصل کرده باشد و آنها را برای داشتن یک عروس یا داماد بیمار آماده کرده باشد.و مهم تر از همه این ها بتواند با نگاه اطرافیان،جامعه و حرف های مردم کنار بیاید و در واقع بی توجه به حرم دیگران باشد و بی توجه هم بماند.بنابراین باید این اعتقاد را همواره حفظ کرد.شما با فردی ازدواج کنید که محدودیت داشتن برای او عادت شده و یک مساله حل شده است بنابراین باید خودتان هم این محدودیت ها را بپذیرید و هضم کنید.این که به راحتی نمی توانید همه جا بروید،نمی توانید برخی کارهای موردعلاقه تان را انجام دهید.در عوض ممکن است این موارد را با داشتن یک همسر ایده آل و یک عشق واقعی عوض کنید.همیشه به یاد داشته باشید که همه ما نقص هایی داریم اما برخی ممکن است این نقص را در جسم شان داشته باشند.
همه ما به طور بالقوه در معرض بیماری وووو ...هستیم اما برخی ممکن است زودتر از ما دچار بیماری شده باشند.منظورم از بیماری چشمی،عدم ابتلای فرد مورد نظر به بیماری های ناتوان،وخیم و غیرقابل درمان و بیماری های ژنتیکی است که می تواند زمینه ساز ابتلای فرزندان به مشکل چشمی(شبکیه)باشد.البته نباید نقش عوامل فرهنگی را در این زمینه نادیده گرفت.متاسفانه با وجود اینکه روند ازدواج فردبا مشکل چشمی در جامعه در چند سال اخیر از رشد بالایی برخوردار بوده است،باز هم درک این موضوع که فردبا مشکل چشمی هم مانند دیگر اعضای جامعه حق زندگی و ازدواج دارند،برای عده زیادی از افراد دشوار است و هنوز هم مردم در برخورد با همسرانی با مشکل چشمی و یا زوجی که یکی از آنها سالم و دیگری فردبا مشکل چشمی،شگفت زده می شوند(مخصوصاً اگر مرد سالم و زن دچار مشکل چشمی باشد).به دلیل این نگرش غلط رایج در جامعه بسیاری از افراد مشکل چشمی نیز در این زمینه خود را باور ندارند و احساس می کنند در صورت ازدواج،مشکلی هستند که طرف مقابل باید آنها را تحمل کند،در حالی که در بیشتر مواقع چنین چیزی صحت ندارد.بنابراین خوب است فرهنگ سازی در این زمینه ادامه یابد.
برای بررسی بهتر ازدواج فرد با مشکل چشمی می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد:
(1)ازدواج دو فرد با مشکل چشمی با یکدیگر
این نوع ازدواج دارای نکات منفی و مثبتی به این شرح است***مزیت مهم و ویژگی مثبت این نوع ازدواج آن است که همسران از شرایط یکسانی برخوردارند و یکی بر دیگری برتری ندارد.نکته دوم این است که افرادی که دارای شرایط مشابهی هستند،احتمالاً بهتر یکدیگر را درک می کنند.سومین مزیت این نوع ازدواج این است که اگر میزان فرد با مشکل چشمی به قدری شدید نباشد که همسران از عهده انجام کارهایشان بر آیند،معمولاً خانواده های دو طرف با این ازدواج موافق اند و جامعه نیز نسبت به این ازدواج در مقایسه با ازدواج یک فرد سالم با یک فرد معلول پذیرش بیشتری دارد.(البته مشکل در ایجاد فرزند ناقص را فراموش نکنید)...!!!!از آنجایی که هر دو نفر،مشکل چشمی دارند(به ویژه مشکلات چشمی شدید)طبعاً محدودیت های آنها،در زمینه شغلی،کسب درآمد،پرداختن به امور روزمره و… نیز به مراتب بیشتر است و به کمک وسیع تری نیاز دارند.وچونکه افراد با مشکل چشمی اساس ژنتیکی دارند،احتمال تولد فرزند ناقص در این نوع خانواده ها 70درصد به بالا است.البته در حال حاضر می توان با استفاده از آزمایش های پیشرفته ژنتیکی پیش از ازدواج و آزمایش های تشخیصی در ماه های اول بارداری،از وقوع این رویداد با خبرشد...!!!!
(2)ازدواج فرد با مشکل چشمی با یک فرد سالم
هم مزایایی دارددر این حالت،چون یکی از دو نفر از سلامت جسمانی کامل برخوردار است،می تواند به همسر کم بینای خود کمک کرده و تا حد امکان نقص های ناشی از کم بینایی وی را جبران کند.این نوع ازدواج فقط برای فرد کم بینای مفید نیست،بلکه موجب تعالی روانی طرف مقابل نیز می شود.چنین فردی که برخلاف اکثر افراد جامعه در انتخاب همسر،ملاک های باطنی را بر ملاک های ظاهری ارجحیت داده است،با زندگی با انسانی که به رغم محدودیت هایش در یک زمینه خاص،در ابعاد دیگر موفق عمل کرده است،از الگوی مناسبی بهره مند شده و می تواند با دید وسیع تری به زندگی و دنیا بنگرد.امازیان های این ازدواج ،،،،،،شاید بتوان گفت ***مهم ترین پیامد منفی این نوع ازدواج،پذیرفته نشدن آن توسط جامعه و خانواده است.
معمولاً خانواده ها تمایل ندارند فرزندِسالمشان با فردی که دچار نوعی کم بینایی ولو با شدت کم ازدواج کنند،به ویژه اگر فرد کم بینای زن باشد.زیرا سلامت جسمانی یکی از ملاک های انتخاب همسر است که برای مردان از اولویت بیشتری برخوردار است.از آنجایی که سلامت جسمانی یکی از عوامل نشان دهنده قدرت باروری زنان بوده است،مردان در طول تاریخ به طور ناخودآگاه هنگام انتخاب همسر به این ملاک اهمیت داده اند و این موضوع موجب بقای نسل آن ها شده است.اما چون وظیفه باروری به عهده مردان نیست،زنان نسبت به این ملاک چندان سخت گیر نبوده اند.بنابراین احتمال اینکه زن تندرستی،مرد معلولی را برای ازدواج انتخاب کند،بیشتر از این است که یک مرد سالم،یک زن معلول را به همسری برگزیند.این موضوع موجب شده که نگرش جامعه هم در مورد این نوع نقص زن و مرد متفاوت باشد.در مورد افرادی که معلولیت های حادی دارند که بر زندگی آنها تأثیر منفی می گذارد،احتمالا مخالفت خانواده صحیح است.اگر فرد کم بینای از عزت نفس بالایی برخوردار نباشد همیشه نگران این موضوع است که مبادا همسرش وی را ترک کند،بنابراین آرامشش را از دست می دهد.
یه مثال میزنم اگر فردی که با یک شخص ناشنوا ازدواج کرده نمی تواند از گوش دادن موسیقی با وی لذت ببرد.البته همیشه فعالیت های مشترک لذت بخشی برای جایگزین شدن وجود دارند.با توجه به آنچه گفته شد،نمی توان گفت کدام یک از این دو نوع ازدواج بر دیگری برتری دارد.این موضوع به فرهنگ جامعه،فرهنگ دو خانواده،میزان کم بینایی،شرایط اقتصادی و ویژگی های شخصیتی همسران بستگی دارد.چیزی که مهم است،اینه که بدانید که در این نوع ازدواج ها،مراجعه به روان شناس و مشاور و استفاده از کمک های افراد آگاه و با تجربه ضروری است..."
سلامت وتندرست باشیددر پناه حق