انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران
  • پرتال
  • انجمن
    • مشاهده ارسال های جدید
    • مشاهده ارسالهای امروز
  • لیست اعضا
  • جستجو
  • تقویم
  • راهنما
  • زمان کنونی: 1404 / 2 / 22، 05:41 عصر
  • A+
  • A
  • A-
درود مهمان گرامی! ورود ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
قابل توجه مهمانان بازدید کننده: با اتخاذ تدابیر و ارائه اعلام شماره حساب بانکی که در ذیل به آن اشاره شده با حفظ ارزش ها و كرامات والای انسانی و تكیه بر مشاركت و همكاری نزدیك شما اعضاء و بازدیدکنندگان درحمایت وکمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی این قشر کم بینا، نابینا وكم درآمد، ماراحمایت ویاری نمائید. شماره حساب کارت شتاب بانک رفاه کارگران به شماره: 5894631500966528 به نام حاج آقا ابراهیمی وجوه خود را واریز نمائید. ««در صورت ثبت نام دراین انجمن حتما ازنام کاربری فارسی استفاده نمائید (انتخاب نام کاربری با زبان انگلیسی تائید و فعال نمیگردد) جهت تائید و فعال سازی نام کاربری خود با شماره 09389502752 بنام محسن سروش راس ساعت 10 الی 11صبح بجز روزهای تعطیل تماس حاصل نمائید.»» ایمیل انجمن: FORUM.RPSIRAN.IR@GMAIL.COM

انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران › پرسش و پاسخ حقوقی/ دینی/ روانشناسی › مشاوره روانشناسی
ازدواج با فرد سالم

حالت‌های نمایش موضوع
ازدواج با فرد سالم
روژین آفلاین
عضو غریبه
*
ارسال‌ها: 5
تشکر اهداء کرده: 126
تشکر دریافتی: 54 بار در 6 پست
موضوع‌ها: 4
تاریخ عضویت: 1393 / 4 / 17
اعتبار: 3
#1
1393 / 5 / 22، 10:11 صبح
سلام،به داداش ابابصیر
حدود دو سه ماه پیش با یک پسر در دانشگاه آشنا شدم. ما ابتدا در دانشگاه و بعد کم کم بیرون از دانشگاه با هم قرار می گذاشتیم. هدف ما این بود که با خصوصیات هم بیشتر آشنا شویم و در آینده برای ازدواج تصمیم بگیریم. از نظر مذهبی با هم تفاوت داشتیم. برای مثال من نماز می خوانم ولی او نه. البته معتقد بود ولی شاید کمی تنبلی می کرد. ولی من اوایل زیاد دقت نمی کردم. فکرم این بود که اگر در مسائل دیگر با هم هماهنگ باشیم می توان سر این موضوع کنار آمد. حدود یک ماه و نیم از آشنایی ما می گذشت و من ناخواسته درگیر احساسات هم شدیم، ولی به زبان نمی آوردم. تا اینکه یک روز او به او گفتم که چند سال است که مبتلا به یک بیماری ناعلاج هستم. این خبر خیلی او را شوکه کرد و برای هر دو خیلی نگرانی به وجود آورد. نمی دانستم چه کار باید بکنم. فشار روی من خیلی زیاد بود. جرآت نمی کردم نگرانی خودم را به او بگویم. از طرف دیگر خیلی ترسیدم این پسر به من وابسته تر شود و به فکرم آمد اگر او در چند ماه آینده به این نتیجه برسد که به هر دلیلی مناسب ازدواج برای او نیستم، به من ضربه ی شدیدی وارد میشه. آخرسر به او گفتم که ما مناسب هم نیستیم.
چند روز از این قضیه می گذرد و من در تصمیم خودم شک کردم...
آیا نباید با او بیشتر آشنا می شدم؟
شاید خصوصیات دیگری در او پیدا می کردم که بتوانستم از این طریق موارد بوجود آمده را حل نمایم؟
فقط خدا از آینده خبر دارد.
به نظر شما همان ابتدا و قبل از پیش اومدن هرگونه وابستگی می بایست موضوع بیماریم را با او مطرح می کردم؟
با توجه باینکه هر دوی ما در فاز شناخت از هم بوده ایم می بایست احساساتمان را کنترل کرده و از پیش آمدن وابستگی عاطفی پرهیز می میکردیم؟
با توجه به تفاوتهایی که از نظر مذهبی با هم داریم ، که مطمئناً فقط در موضوع نماز نیست. از این جهت این تفاوتها مهم هستند و منشاء اختلاف، من اقدام مناسب را کرده ام ، و بهترین کار هم همین بوده و لذا دیگر به این ارتباط باز نگردم؟
در مورد بیماری هم من به امید آینده و داروهای بهتر نباید باشم ؟
وضعیت من همانطور که هست و حتی بر فرض بدتر شود را باید در نظر بگیرم؟
پس از این دو جهت تفاوتهای مذهبی و سلامت چشمی و با این معیارهای ما سازگار هم هستیم و بازگشت و اقدام به ازدواج از روی احساس موجبات پشیمانی از روی عقل را بعد از آن فراهم نمی سازد؟
با تشکرگل
روژینکلافه
زندگی کتابی است پرماجرا،هیچگاه آنرا بخاطربیماری دورش نینداز . . .
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
20 کاربر به خاطر ارسال این پست از روژین تشکر کرده‌اند:
نازنین, ناتاشا, منتظر, ملیحه, مرضیه, محمد حسین, فرید, فرزاد, فاطمه, غلامرضا1, سماء, سعیده, سحر, سایه سایت, روحان, خدیجه, بهزاد, افسانه, اراز, ابابصیر
ابابصیر آفلاین
عضو نوزاد
*
ارسال‌ها: 24
تشکر اهداء کرده: 122
تشکر دریافتی: 134 بار در 12 پست
موضوع‌ها: 1
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 31
اعتبار: 3
#2
1393 / 5 / 26، 11:41 عصر
سلام به دختر پاک ومعصومم
اشتباه اول شما این است که اگردرجلسه ی اول شجاعت این رانداشتید که بیماری خودرابه اوبگویید باید
درجلسه ی دوم بیماری خودرابه طور کامل وبه دورازاحساسات به اومی گفتید.
اشتباه دوم:وقتی دونفرازنظرمذهبی باهم تفاوت دارنداگراین تفاوت حتی به میزان خیلی کم باشدکه نمازیک مسئله ی بسیار بسیارمهمی است یابایدهردونمازبخوانندیااین که شماهم ازنظرمذهبی سست باشیدونمازنخوانیدوگرنه همان جلسه ی دوم بایدرابطه ی خودراقطع می کردید.
اشتباه سوم:وقتی یک پسربایک دختربدون ضوابط فرهنگی واجتمایی وخانوادگی به صورت خودسرانه بایک دیگرقرارمی گذارندبی شک احساساتی شده واشتباه راتجربه می کنندگاهی اوقات هزینه ای که شمابرای این اشتباه پرداخت میکنیدبسیارسنگین وغیرقابل جبران است.
اشتباه چهارم:خودرابادورزدن کلمات فریب ندهیدبهترین تصمیم راگرفته ایداورافراموش کنیدوانشاالله باکسی آشنامی شویدکه مانندخودتان دارای اعتقادات مشابه باشدو از روی عشق وعلاقه ونه ترحم و دلسوزی بابیماری شماکناربیاید.
آرزوی خوشبختی وسعادت برای شمادخترخوبم را دارم.
ا
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
18 کاربر به خاطر ارسال این پست از ابابصیر تشکر کرده‌اند:
نازیلا, ملیحه, معصومه, مرضیه, محمد حسین, محسن سروش, لیلا, فرید, فرزاد, فاطمه, غلامرضا1, علی کوچولو, سعیده, روژین, روحان, خدیجه, افسانه, اراز
ناهيد آفلاین
عضو غریبه
*
ارسال‌ها: 1
تشکر اهداء کرده: 14
تشکر دریافتی: 15 بار در 1 پست
موضوع‌ها: 0
تاریخ عضویت: 1393 / 5 / 4
اعتبار: 0
#3
1393 / 8 / 15، 11:13 صبح
به نظر من تفاهم مهمه و اينكه همه به نوعي مشكلي دارند من به ارپي به عنوان بيمار نگاه نميكنم بيمار شخصيه كه تو مريض خونه بخابه ارپي مثل همه مشكلا فقط يه مشكل هست و همين .فقط يا بايد با مشكل كنار اومد يا دررفع مشكل تلاش كرد همسر بنده دچار همين مشكل يا شايد مشابه اين مشكل هستند من اعتقادم به اين هست كه نكات مثبت زندگي رابايد انسان مورد توجه قرار بده اينكه فردبداخلاق بااينكه جسم سالم داره اماروان مشكل داره فردمعتادهم مشكل داره هركس يه مشكلي داره به نظر من زندگي بافردي كه از هر لحاظ خوبه و فقط مشكل بينايي داره بهتر از زندگي بافردي هست كه بداخلاق يامعتاد يادزد و خداناشناس هست انسان ازدواج ميكنه كه روان خودش ارامش داشته باشه اينكه مردم چي فكر ميكنن و غيره مهم نيس مافقط موظف به كنترل فكر خودمان هستيم عقايد مردم به خودشان ربط دارد من بامحمد ازدواج كردم شكر خدااز هر لحاظ تامين بودم شغل مستقل خانواده ي خوب و تحصيلات خوب و دنبال يكي ميگشتم كه كنارم زندگي كنه نه روبروي من اتفاقامشكل بينايي يه جوريه كه خواه ناخواه مجبوره محمدكنارم باشه و نره يهو شيطنت بكنه وچشم منو دور ببينه درسته به هر حال مشكله اما بخدااينهمه هم ناميدكننده نيس بخدامحمديه اخلاقي داره كه باكل دنياعوض نميكنم نميگم هيچ مشكلي نداريم همه زندگي ها مشكلاتي دارن و ماهم مثل همه من رانندگي ميكنم محمدكنارم ميشينه خب رييس جمهور هم رانندگي نميكنه ومثل اقاميشينه مگه اين مشكله ؟ و خب محمدزن ذليله و خيلي مزيتهاي ديگه دختراديگه چي ميخان ها؟؟؟؟؟؟؟؟
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
15 کاربر به خاطر ارسال این پست از ناهيد تشکر کرده‌اند:
ملیحه, مرضیه, محمد81, محمد حسین, لیلا, فاطمه, غلامرضا1, علی کوچولو, سعیده, روحان, خدیجه, بهزاد, افسانه, اراز, ابراهیم
ابابصیر آفلاین
عضو نوزاد
*
ارسال‌ها: 24
تشکر اهداء کرده: 122
تشکر دریافتی: 134 بار در 12 پست
موضوع‌ها: 1
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 31
اعتبار: 3
#4
1393 / 8 / 16، 10:12 عصر
سلام ناهید خانم
آیا همه ی دختر و پسر ها و خانوده هایشان که سالم هستند عقیده ی شما را دارند؟یا شما یک استثنا هستید؟
آیا شما قبل از ازدواج بیماری محمد را قبول کردید یا بعد از ازدواج؟
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
14 کاربر به خاطر ارسال این پست از ابابصیر تشکر کرده‌اند:
ملیحه, مرضیه, محمد81, محمد حسین, لیلا, فاطمه, غلامرضا1, علی کوچولو, سعیده, روحان, خدیجه, بهزاد, افسانه, اراز
رامین حاملی آفلاین
عضو آشنا
*
ارسال‌ها: 112
تشکر اهداء کرده: 0
تشکر دریافتی: 40 بار در 2 پست
موضوع‌ها: 2
تاریخ عضویت: 1393 / 7 / 19
اعتبار: 0
#5
1393 / 8 / 18، 06:35 عصر
سلام دوستان گرامی منم امیدوارم که همه دخترا وپسرها وخانواده های سالم مثل ناهید خانم فکر کنند اما متاسفانه اینطور نیست.چونکه بیشتر بزرگترها چوب لای چرخ میذارند.وجوانها را از زندگی دلسرد میکنند
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
9 کاربر به خاطر ارسال این پست از رامین حاملی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, فاطمه, غلامرضا1, روحان, خدیجه, بهزاد, افسانه, اراز
نازنین آفلاین
عضو غریبه
*
ارسال‌ها: 0
تشکر اهداء کرده: 180
تشکر دریافتی: 163 بار در 8 پست
موضوع‌ها: 2
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 25
اعتبار: 7
#6
1393 / 8 / 19، 12:54 صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 8 / 19، 12:56 صبح، توسط نازنین.)
سلام خانم حاملی
لطفا اگر مورد خاصی سراغ دارید برایمان تعریف کنید تا استفاده کنیم .
با تشکر از شما
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
10 کاربر به خاطر ارسال این پست از نازنین تشکر کرده‌اند:
ملیحه, مرضیه, محمد81, فرزاد, فاطمه, غلامرضا1, روحان, خدیجه, افسانه, اراز
اراز آفلاین
عضو آشنا
*
ارسال‌ها: 78
تشکر اهداء کرده: 820
تشکر دریافتی: 140 بار در 13 پست
موضوع‌ها: 1
تاریخ عضویت: 1393 / 10 / 2
اعتبار: 5
#7
1393 / 10 / 22، 12:48 صبح
سلام دوستان من وقتی وارد این سایت میشم و مطالب رو میخونم حس بهتری بدست میارم راستش من با کسی اشنا شده ام که ارپی داره یعنی خواستگارم هس منم مسل ناهید جان فکر میکنم و اگه خانواده ام موافقت کنن میخوام بهش جواب بدم و باهاش ازدواج کنم واسم دعا کنین که خونوادم راضی بشن از همه مهمتر بتونم تو زندگی توان زندگی بهتری رو با همسر ایندم داشته باشم و هیچ وقت ناراحتش نکنم و ... به امید درمان همه بیماریهای چشمی و سایر بیماریها
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ
10 کاربر به خاطر ارسال این پست از اراز تشکر کرده‌اند:
مرضیه, محمد81, محمد حسین, لیلا, فاطمه, غلامرضا1, خدیجه, بهزاد, افسانه, آزاده58
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
  • مشترک شدن در این موضوع
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • پرتال حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبرواشتارگات درایران
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • پیوند سایتی RSS

تمامی حقوق مادی و معنوی برای انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران محفوظ بوده و هر گونه کپی برداری از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

حالت خطی
حالت موضوعی