انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران
  • پرتال
  • انجمن
    • مشاهده ارسال های جدید
    • مشاهده ارسالهای امروز
  • لیست اعضا
  • جستجو
  • تقویم
  • راهنما
  • زمان کنونی: 1404 / 2 / 28، 07:16 عصر
  • A+
  • A
  • A-
درود مهمان گرامی! ورود ثبت نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌: گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
قابل توجه مهمانان بازدید کننده: با اتخاذ تدابیر و ارائه اعلام شماره حساب بانکی که در ذیل به آن اشاره شده با حفظ ارزش ها و كرامات والای انسانی و تكیه بر مشاركت و همكاری نزدیك شما اعضاء و بازدیدکنندگان درحمایت وکمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی این قشر کم بینا، نابینا وكم درآمد، ماراحمایت ویاری نمائید. شماره حساب کارت شتاب بانک رفاه کارگران به شماره: 5894631500966528 به نام حاج آقا ابراهیمی وجوه خود را واریز نمائید. ««در صورت ثبت نام دراین انجمن حتما ازنام کاربری فارسی استفاده نمائید (انتخاب نام کاربری با زبان انگلیسی تائید و فعال نمیگردد) جهت تائید و فعال سازی نام کاربری خود با شماره 09389502752 بنام محسن سروش راس ساعت 10 الی 11صبح بجز روزهای تعطیل تماس حاصل نمائید.»» ایمیل انجمن: FORUM.RPSIRAN.IR@GMAIL.COM

انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران › بخش عمومی › لطیفه و سرگرمی
لطیفه وسرگرمی

صفحه‌ها (9): « قبلی 1 2 3 4 5 ... 9 بعدی »
پرش به صفحه 
حالت‌های نمایش موضوع
لطیفه وسرگرمی
مرضیه آفلاین
عضو علاقمند
*
ارسال‌ها: 2
تشکر اهداء کرده: 612
تشکر دریافتی: 379 بار در 35 پست
موضوع‌ها: 5
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 7
#16
1393 / 3 / 16، 07:30 عصر
دهه شصت :
یعنی شیفت صبح مدرسه آخر حال و شیفت بعد از ظهر ضدحال
یعنی عشق زنگ ورزش و با زیرشلواری مدرسه رفتن
یعنی بخاری نفتی و مکافات روشن کردنش
یعنی از این تمبر کوچیکا بسته ای ۱۰تا تک تومن
یعنی بوی نارنگی و سیب قاچ شده توی کیف
یعنی بستنی خوردن و تکرار “بستنیش خوشمزه تره مامان !”
یعنی ویدئو قاچاقی کرایه کردن و یواشکی دیدن
یعنی صف طولانی شیر ، از اون شیشه ای ها که خامه اولشو با انگشت پاک می کردیم !
یعنی ته کلاس بچه تنبلا ، ردیف جلو خرخونا
یعنی صدآفرین ، هزار آفرین ، کارت تلاش
یعنی زنگای اول ریاضی ، زنگای آخر انشا و تعلیمات مدنی
یعنی از این بستنی توپیا که شکل زی زی گولو بود
یعنی مشق شب نوشتن فقط با دوتا مداد : سیاه و قرمز
یعنی تلویزیون سیاه و سفید که فقط دوتا کانال می گیره
یعنی بوی رب گوجه همسایه توی حیاط ، لواشک پهن کرده تو سینی و سفره رو پشت بوم
یعنی کلاسی ۴۵نفر هر نیمکت سه نفر
یعنی دوست داشتن ، دوست داشته شدن ، صفا ، صمیمیت ، عشق
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

وحـید
عضونشده
 
#17
1393 / 3 / 19، 12:03 صبح
جارو دستم بود میرفتم اتاقم را جارو بزنم عمه ام دید و گفت : داری میری جارو بزنی ؟!
گفتم :پ ن پ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت 10 هری پاتر را بسازیم !!!(لبخند)(لبخند)خندهخنده

علی(لبخند)

خربزه خریدم اومدم خونه ،خواهرم میگه : خربزه است ؟
میگم : پ ن پ هندونست داره مسخره بازی در میاره ...خندهخندهخنده

علی

حواسم نبود با صورت رفتم تو در . یه آقایی او مد و گفت ندیدیش ؟
گفتم : پ ن پ من دارکوبم می خوام با منقارم یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو .. (تشویق)خندهخندهخندهخنده(لبخند)خنده(لبخند)خنده
پاسخ

منتظر آفلاین
عضو نوزاد
*
ارسال‌ها: 28
تشکر اهداء کرده: 87
تشکر دریافتی: 143 بار در 26 پست
موضوع‌ها: 3
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 24
اعتبار: 3
#18
1393 / 3 / 21، 11:18 صبح
درﺍﻳﺮﺍﻥ ...

ﺗﻮﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻲ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻦ !!

ﺗﻮ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﻴﺨﻮﻧﻦ!

!ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻦ !!

ﺗﻮ ﺭﺧﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻦ !!

ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﻜﻨﻦ !!

ﻣﻮﻗﻊ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﻲ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﻴﺪﻥ !!

ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺯﺵ ﻣﺘﻨﻔﺮﻥ ﭼﺸﻢ ﻣﻴﮕﻦ !!

ﺑﺎﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﻴﻜﻨﻦ !!

ﻣﻮﻗﻊ ﺗﻲ ﻭﻱ ﺩﻳﺪﻥ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﭼﻚ ﻣﻴﻜﻨﻦ !

! ﻣﻮﻗﻊ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﭼﻚ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﻥ !!

ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭﻥ !!

ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺧﻮﺍﺑﻦ !!

ﺳﺮ ﻛﺎﺭ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻣﻴﺨﻮﻧﻦ !!

ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻓﺮﺍﻗﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻦ !!

ﻳﻨﻲ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻧﻤﻴﻜﻨﻦ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ !

!ﻧﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﺪﺗﺮﻱ !!!

ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﺮﺩﻳﻦ ﻫﻴﭻ ﻗﻨﺎﺩﻱ ﻗﻨﺪ ﻧﻤﻴﻔﺮﻭﺷﻪ ! ؟

ﻫﻴﭻ ﻋﻄﺎﺭﻱ ﻋﻄﺮ ﻧﻤﻴﻔﺮﻭﺷﻪ ! ؟

ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﻲ ﺩﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻗﻬﻮﻩ







ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ گوشیو ﺑﺮﺩﺍﺷﺘم ﻣﯿﮕم : ﺍﻟﻮ!

ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ ﺑﻌﺪ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ

ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ :ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ !

ﮔﻔتم :ﺍﻭﮐﯽ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺎﺩ ﺩﯾﮕﻪ |:

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﺸﻮ

ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﺶ ﮐﻦ ﻟﻄﻔﺎ - ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻡ

5 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ :ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻟﻄﻔﺎ |:

7 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ؟؟؟

9 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺍﻟﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ ؟؟؟؟

11 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﮐﻮﺷﯽ؟

13 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻻﻥ ﺷﻤﺎﺭﺗﻮ

ﻣﯿﺪﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﻡ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ

15ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺧﺪﺍﯾﺶ اذﯾﺘﻢ ﻧﮑﻦ

17ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻻﺗﻪ ﻫﺎ ﻣﯽﺩﻡ ﺑﮑﺸﺘﺖ !!

19ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺧﻮﺩتو ﺍﺫﯾﺖ نکن

21ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : عشقم جواب بده نگرانم بخدا









توی آسانسور بودم یه دختری هم سوار شد

اول ساکت بود بعد گفت : چطوری ؟

گفتم : الحمدلله

یه نگاهی به من کرد ، هندزفری شو جابجا کرد !

معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!

هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم :

الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله

------------------------------

ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﺳﻪ ﻗﻠﻮ !!!!

ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻣﺼﺒﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﭙﯽ ﭘﯿﺴﺘﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﯼ .....ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻤﺎﺷﻮﻥ: ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﭘﺮﯾﺴﺎ ﭘﺮﯾﺎ

ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺮﯼ !!!! ﮐﻼ ﻣﻠﺘﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ......

حالا ﭼﻨﺪ ﻭقت ﭘﯿﺶ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻨﻪ؛

داداشم ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺎﺭﯼ کنه، ﺭﻓﺘه ﺑﻪ هر ﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺗﺒﺮﯾﮏ گفته؛

ﺑﻌﺪﺍً فهمیده ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺗﺒﺮﯾﮏ گفته :))

ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭽﯽ، ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ می گم: ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺩاماﺩﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ،

ﺩﻩ ﺑﯿﺲ ﺳﯽ ﭼﻞ ﮐﺮﺩﻩ ! ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ فرموده! ﺍﺧﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺑﺎﻫﻢ ﻓﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﻥ!

ﺑﺎﺑﺎمم ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ:

" ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺼﻔﻪ ﺗﻮست ﺭﻓﺘﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺯﺍﭘﺎﺱ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪﭘﻨﭽﺮﺷﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﯼ؟"

------------------------------

بعضی از پسرارو فقط میشه به چشم خواهری دید و لا غیر !

----------------------------

حداقل هر 39 روز یک بار از دوستانتان خبر بگیرید

که اگر مرده بود به چهلمش برسید

------------------------------

آیا میدانید

با حذف جمله " خوب ، دیگه چه خبر " از زبان پارسی

ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه میشود .

----------------------------

لذت بردن یعنی بری مهمونی ،

دخترشون برات شربت بیاره ،

آروم بگی : خودتون درست کردین ؟

اونم با عشوه بگه : بله ، نوش جان

بعدش تو بگی : نمی خورم ، مرسی

------------------------------

شب جلو تلویزیون خوابم برده بود

مامانم ساعت 2 نصفه شب اومد پتو انداخت روم بوسم کرد ، کلی هم قربون صدقم رفت

بعد موقع رفتن پامو لگد کرد

داد زدم : اهههههههههههه . . . پام داغون شد

جواب داد : خاک تو سرت کنن ، آخه اینجا جای خوابه ؟

-----------------------------

برداشت پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه :

" این همه درس خوندی ، درِ یه نایلون رو نمیتونی‌ باز کنی ‌! "

---------------------------

باز یه سوالی مغزمو پریشون کرده

چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه

ولی شنبه انقدر از جمعه دوره ؟

----------------------------

عمو زنجیر باف جان

ضمن عرض سلام و خسته نباشید

جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار

یک گِلگی داشتم از حضورتون . . .

شما که زنجیر ما رو بافتی . . .

پَه چرا پشت کوه انداختی ؟

مشکلتون دقیقاً چی بود ؟

-----------------------------

فقط یه ایرانی اونم از نوع تهرانی می تونه از دود شهر فرار کنه

تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه ، بعد اونجا هی تند تند قلیون بکشه !

-----------------------------

فقط یک زن ایرانی میتونه

روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه

و آخرش همون کوکوسبزی همیشگی رو برای شوهرش درست کنه !

-----------------------------

هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز . . .

فردا یه عالمه کار داری

قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه که خیالتم راحت باشه

-----------------------------

دختر : بابا میتونم برم پیش دوستم درس بخونم ؟

بابا : نه نمیشه . . . برو اتاقت درس بخون

دختر : چرا آخه بابا ؟

پدر : واسه این که سالها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه

خدایا لطفا برو و به بعضی از آنهائی که ادعای ایمان داشتن دارند یادآوری کن که تو خدا هستی نه آنها !

----------------------------

اینائی که همیشه کلید دارن اما زنگ میزنن و آسایش آدمو بهم میزنن

همونائی هستن که هر بارکه میرن حموم بعدش میگن اون حوله منو میاری ؟

یکی از ترس ناک ترین جملات دوران مدرسه ، این بود که :

"یه برگه از کیفتون بیارید بیرون"
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

فرزاد آفلاین
مدیر ارشد انجمن عمومی
*
ارسال‌ها: 2,944
تشکر اهداء کرده: 490
تشکر دریافتی: 147 بار در 18 پست
موضوع‌ها: 25
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 15
#19
1393 / 3 / 21، 06:47 عصر
تصور كنين دخترا برن جبهه جنگ:

كتي:اون دشمن رو تير بارون كن
نه حيفه خوشكله دلم نمياد بكشمش؛ نميخوام

سارا:اون پسره رو بمبارون كن
نه شبيه رضا هس نميتونم بكشمش

مهسا تفنگ ها رو پر كن
باشه؛يه لحظه وايسا موهامو ببندم

نيلو خشاب ها رو بيار
أه يه سوسك داره رو خشابا را ميره

شبنم اون بسره رو بكش
واي نه نميتونم خون ببينم

سوسن هفتيرا رو پر كن
اه ديدين جي شد ناخنم شكست!!!




ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

فاطمه آفلاین
عضو آشنا
*
ارسال‌ها: 88
تشکر اهداء کرده: 1,398
تشکر دریافتی: 352 بار در 38 پست
موضوع‌ها: 6
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 12
#20
1393 / 3 / 29، 05:37 عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 3 / 29، 05:51 عصر، توسط فاطمه.)
گلجشنوقتی پشت آیفون می پرسی : کیه؟

۹۵% مردم میگن باز کن ۵% باقیمونده هم میگن : منم

هیچکس جواب درست نمیدهخنده




دختر همسایمون زنگ خونمون زده

رفتم درو باز کردم میگم سلام بفرمائید

میگه : سلام، خونه اید؟؟!؟

گفتم نه منو که می بینی آخرین مدل پیغام گیر هستمخنده


مورد داشتیم خانومه تو گوگل سرچ کرده “قیمت سرویس طلای دختر خالم ؟”

گوگل هم پاسخ داده : “دخترخالت گفته به کسی نگم”خنده



دیشب به مامانم میگم منو بفرست خونه شوهر خودتو راحت کن !

میگه اولا کسی از جونش سیر نشده بیاد تورو بگیره

دوما حق الناسه ما خودمونو راحت کنیم دیگران رو ناراحت !

الان تنهای سوالی که پیش میاد اینه که شما خواهر گمشده ندارین ؟خندهخنده

یه ایرانی و یه ژاپنی با هم رفیق بودن ژاپنی ایرانی رو میبره کنسرت خودشون
خواننده میگه جینگ جنونگ
ایرانی میپرسه چی گفت:
ژاپنی: هوا خوبه عشق زیباست دیدن یار آرزوست دلم اونو میخواد ...
ایرانی: توی دو جمله این همه حرف گفت
ایرانی ژاپنی رو میبره کنسرت شجریان
شجریان میگه: هاهاهای های هاهاهاهای هاهای هاهاهای ی ی ی
ژاپنی میپرسه چی گفت:ایرانی: هیچی هنوز چیزی نگفته قهقههقهقهه
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

منتظر آفلاین
عضو نوزاد
*
ارسال‌ها: 28
تشکر اهداء کرده: 87
تشکر دریافتی: 143 بار در 26 پست
موضوع‌ها: 3
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 24
اعتبار: 3
#21
1393 / 4 / 10، 12:44 عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 4 / 10، 12:45 عصر، توسط منتظر.)
رفتم قبرستون دیدم یه عده ای دارن رو سنگ قبر یه نفری رو با قلم و چکش میکنن.....رفتم بهشون میگم دارید چیکار میکنید؟؟؟؟؟؟؟ میگه ما از اداره ثبت احوال اومدیم این مرحوم در زمان حیاتش تقاضای تغییر نام داده که الان موافقت شده وما الان داریم اسمش رو تغییر میدیم

آقو ما یه روز تو خونه نشسته بودیم ای خانوممون داشت لباسارو مینداخت تو ماشین لباسشویی...یهو برگشت پرسید:ساده،تو به خاطر خوشگلیم باهام ازدواج کردی یا اخلاق خوبم؟مام گفتیم:خانوم فکر کنم واسه اعتماد به نفست
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

فاطمه آفلاین
عضو آشنا
*
ارسال‌ها: 88
تشکر اهداء کرده: 1,398
تشکر دریافتی: 352 بار در 38 پست
موضوع‌ها: 6
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 12
#22
1393 / 4 / 10، 01:58 عصر
جشنگلبه حیف نون میگن تو که روزه نمی گیری،
چرا سحری می خوری؟ می گه نماز که نخونم،…
روزه که نگیرم… سحری هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟
جشنگل

یادش بخیر،پوست پسته رو رو زمین سیمانی انقدر میکشیدیم تاداغ میشد بعدسریع میچسبوندیمش پشت گردن همکلاسیمون ...........
یه همچین دانش آموزانی بودیم ما..........خندهخنده
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

مرضیه آفلاین
عضو علاقمند
*
ارسال‌ها: 2
تشکر اهداء کرده: 612
تشکر دریافتی: 379 بار در 35 پست
موضوع‌ها: 5
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 7
#23
1393 / 4 / 10، 11:59 عصر
بیماری ﻳﺨﭽﺎﻝ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﭼﻴﺴﺖ ؟!

ﻧﻮﻋﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺭﻭحیست ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﻳﮏ ﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﺏ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﻣﻲﮐﻨﺪ،

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺻﻼ ﻣﻴﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺍﺯ ﻋﻼﺋﻢ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻴﺸﻮﺩ

ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﺩﺭﺏ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮐﻨﺪ،

ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﻨﺪﺩ

ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪﻳﻦ ﺩﻫﻪﻫﺎﻱ ۶۰ ﻭ ۷۰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ!!

**************************

ﯾﮏﺭﻭﺯ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﺩﻭﯾﺪ

ﺁﻫﻮﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺮ ﮔﻔﺖ :

ﺑﺲﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ

ﻫﻤﺶﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

ﯾﮏﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ

ﻫﯿﭽﯽﺩﯾﮕﻪ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﯿﺮﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺨﺮﻩ !
خندهخندهخنده
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

خدیجه آفلاین
عضو با سابقه
*
ارسال‌ها: 1,395
تشکر اهداء کرده: 1,186
تشکر دریافتی: 208 بار در 19 پست
موضوع‌ها: 6
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 9
#24
1393 / 4 / 12، 02:43 عصر
فرهاد و هوشنگ هر دو بيمار يک آسايشگاه روانى بودند. يکروز همينطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عميق استخر انداخت و به زير آب فرو رفت. هوشنگ فوراً به داخل استخر پريد و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بيرون کشيد. وقتى دکتر آسايشگاه از اين اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصميم گرفت که او را از آسايشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من يک خبر خوب و يک خبر بد برايت دارم. خبر خوب اين است که مى توانى از آسايشگاه بيرون بروى، زيرا با پريدن در استخر و نجات دادن جان يک بيمار ديگر، قابليت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانهانشان دادى و من به اين نتيجه رسيدم که اين عمل تو نشانه وجود اراده و تصميم در توست. اما خبر بداين که بيمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از اين که از استخر بيرون آمد خود را با کمر بندش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شديم او مرده بود. هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: من آويزونش کردم تا خشک بشه...??
_____. . _______
______ ) )______l
l l
l l
l l . - ' ' .
l / _ \
l l ` /, l
( \\` _. '
. - ` - - ' .
/Y . . Y\
// l l \\
// l . l \\
' ) l l ( `
l l ' l l
l l l l
l l l l
l l l l
/ l l \
` - ' ` - `
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

فاطمه آفلاین
عضو آشنا
*
ارسال‌ها: 88
تشکر اهداء کرده: 1,398
تشکر دریافتی: 352 بار در 38 پست
موضوع‌ها: 6
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 12
#25
1393 / 4 / 15، 03:16 عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 4 / 15، 03:47 عصر، توسط فاطمه.)
حیف نون باباش مریض میشه زنگ میزنه امبولانس میاد کل خوانواده سوار میشن تو راه دکتر میپرسه مریض کیه حیف نون میگه حالش خوب نبود نیومد!!!قهقههقهقهه

به غضنفر میگن تو که سواد نداری تو شرکت apple چی کار میکنی، میگه من سیبارو گاز میزنم!!!!!!! خندهخندهخندهخنده

غضنفــــــــــــــر به زنش میگه: بریم دور دنیـــــــــــــــــــــارو بگردیم ،زنش میگه : نه بریــــــم یه جـــــــــــای دیگـــــــه!!!!!!قهقههقهقههقهقههقهقهه
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

آرمند آفلاین
عضو خودمانی
*
ارسال‌ها: 163
تشکر اهداء کرده: 312
تشکر دریافتی: 40 بار در 3 پست
موضوع‌ها: 0
تاریخ عضویت: 1393 / 3 / 10
اعتبار: 1
#26
1393 / 4 / 16، 06:04 عصر
يه لاکپشت با خرگوش مسابقه ميده

لاکپشت برنده ميشه.

اگ گفتي چرا؟؟

چون تنتاک پوشيده

بي مزه هم خودتي(نیش)(نیش)(نیش)(نیش)
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

آرمند آفلاین
عضو خودمانی
*
ارسال‌ها: 163
تشکر اهداء کرده: 312
تشکر دریافتی: 40 بار در 3 پست
موضوع‌ها: 0
تاریخ عضویت: 1393 / 3 / 10
اعتبار: 1
#27
1393 / 4 / 18، 04:07 عصر
غضنفر باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشهخندهخنده
غضنفر داشته کباب درست می کرده می بینه یه گربه داره نگاه می کنه داد می زنه آی بلال شیر بلاله(نیش)
به یه فضوله میگن : اگه نصف دنیا رو بهت بدن دست از فضولی بر می داری ؟
میگه اون نصف دیگه رو به کی میدین ؟(نیش)
به یکی میگن یه جمله بساز توش چایی باشه
میگه : قوریخنده(نیش)(چشمک)
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

مرضیه آفلاین
عضو علاقمند
*
ارسال‌ها: 2
تشکر اهداء کرده: 612
تشکر دریافتی: 379 بار در 35 پست
موضوع‌ها: 5
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 23
اعتبار: 7
#28
1393 / 4 / 19، 10:34 صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 4 / 19، 10:36 صبح، توسط مرضیه.)
من امسال با پشه های محترم خونمون به یک توافق اولیه رسیدم
تعهدات بین طرفین:
من گزینه نظامی (پشه کش) رو از روی میز برداشتم
و اونام قول دادن غنی سازی خون من رو متوقف کنن!
البته بهشون گفتم اگه بیان دم گوشم ویز ویز کنن گزینه نظامی هنوز رو میزه!
سایر توافقات هم محرمانس بهتون نمیگم؛
دور بعدی مذاکرات هم اوایل مرداد ماهه…
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

بهزاد آفلاین
عضوتازه کار
*
ارسال‌ها: 4
تشکر اهداء کرده: 530
تشکر دریافتی: 301 بار در 35 پست
موضوع‌ها: 1
تاریخ عضویت: 1393 / 2 / 31
اعتبار: 8
#29
1393 / 4 / 19، 07:31 عصر
غضنفرباوانت قرمزش میزنه به یه بنز صفر کیلومتر/باکلی گریه زاری رضایت طرف رامیگیره.توی چهار راه بعدی دوباره میزنه به همون بنز/سرشو میاره بیرون میگه برو برو منم
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

آرمند آفلاین
عضو خودمانی
*
ارسال‌ها: 163
تشکر اهداء کرده: 312
تشکر دریافتی: 40 بار در 3 پست
موضوع‌ها: 0
تاریخ عضویت: 1393 / 3 / 10
اعتبار: 1
#30
1393 / 4 / 22، 08:10 عصر
روایت است که زوزی.....
لقمان و ایوب خواستند با اینترنت ایران کارکنند بعد از 10 دقیقه ایوب صبرش را از دست داد و لفمان ادبش راقهقههقهقهه(نیش)
ارسال‌ها
تشکر از این کاربر پاسخ

« قدیمی‌تر | جدیدتر »
صفحه‌ها (9): « قبلی 1 2 3 4 5 ... 9 بعدی »
پرش به صفحه 


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
  • مشترک شدن در این موضوع
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان
  • صفحه‌ی تماس
  • پرتال حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبرواشتارگات درایران
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • پیوند سایتی RSS

تمامی حقوق مادی و معنوی برای انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران محفوظ بوده و هر گونه کپی برداری از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

حالت خطی
حالت موضوعی