قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 8 / 5، 06:51 عصر,
|
|||
|
|||
منم زیباکه زیبابنده ام رادوست میدارم توبگشاگوش دل ؛پروردگارت باتومیگوید ترادربیکران دنیای تنهایان؛رهایت من نخواهم کرد رها کن غیرمن را آشتی کن باخدای خود توغیرازمن چه میجویی؟ توباهرکس به غیرازمن چه میگویی؟ توراه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم تودعوت کن مراباخودبه اشکی یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات رادوست میدارم طلب کن خالق خودرا بجومارا؛توخواهی یافت که عاشق میشوی برماوعاشق میشوم برتو که وصل عاشق ومعشوق هم آهسته میگویم:خدایی عالمی دارد تویی زیباترازخورشیدزیبایم تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیابی توچیزی چون تراکم داشت وقتی ترامن آفریدم برخودم احسنت میگفتم مگرآیاکسی هم باخدایش قهرمیگردد؟ هزاران توبه ات راگرچه بشکستی؛ ببینم من تراازدرگهم راندم؟ که میترساندت ازمن؟ رهاکن آن خدای دور آن نامهربان معبود؛آن مخلوق خودرا این منم پروردگارمهربانت؛خالقت اینک صدایم کن مرا؛باقطره اشکی به پیش آوردودست خالی خودرا بازبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات رامن شنیدم غریب این زمین خاکیم؛آیاعزیزم حاجتی داری؟ بگوجزمن کس دیگرنمیفهمد به نجوایی صدایم کن بدان آغوش من بازست قسم برعاشقان پاک باایمان قسم براسبهای خسته درمیدان ترادربهترین اوقات آوردم قسم برعصرروشن؛تکیه کن برمن قسم برروز؛هنگامی که عالم رابگیردنور قسم براختران روشن امادور رهایت من نخواهم کرد برای درک آغوشم شروع کن؛یک قدم باتو تمام گامهای مانده اش بامن توبگشاگوش دل؛پروردگارت باتومیگوید ترادربیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد. سهراب سپهری |
|||
11 کاربر به خاطر ارسال این پست از سحر تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, فرزاد, فاطمه, علی کوچولو, شکوفه, سکینه, سوزان, بهزاد |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 17 مهمان