قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 10 / 19، 12:18 عصر,
|
|||
|
|||
مرز جنون کلماتم را در جوی سحر میشویم لحظههایم را در روشنی بارانها تا برای تو شعری بسرایم، روشن تا که بیدغدغه بیابهام سخنانم را در حضور باد این سالک دشت و هامون با تو بیپرده بگویم که تو را دوست میدارم تا مرز جنون محمدرضا شفیعی کدکنی |
|||
9 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرضیه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, سوزان, سعیده, راضیه, خدیجه |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان