قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 10 / 21، 01:20 صبح,
|
|||
|
|||
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم تا در این قصــــه پر حادثــه حاضــــر باشم حکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی و من بــه دنبال تو یک عمر مسافــــر باشـــم تو پری باشـــی و تا آن سوی دریا بروی من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم؟ یا در این قصـــه بــــه دنبال مقصر باشم؟ شاید این گونه خدا خواست مرا زجر دهد تا برازنده اســــم خوش شاعـــر باشـــــم شاید ابلیس تو را شیطنت آموخت که من در پس پرده ایمان بــــه تــــو کافـــر باشـم دردم این است که باید پس از این قسمت ها سال هــــا منتــظـر قسمت آخـــــر باشــــــم
«اِلهی رِضیً بِرِضاکَ مُطیعاً لاِءَمْرِ قَضاکَ لا مَعْبُودَ سِوَاکَ»(دعا)
|
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از راضیه تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, ماهان, سوزان, سعیده, خدیجه, افسانه |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 15 مهمان