ورود

محسن سروش · 1393 / 5 / 11، 10:39 عصر

من غم را در سکوت ، سکوت را در شب ، شب را در بستر، بستر را براي انديشيدن به شمـــا دوست ميدارم

چوپان قصه ی ما دروغگو نبود...او از تنهایی داد میزد گرگ آمد...افسوس که کسی تنهایی اش را باور نکرد...همه در پی گرگ بودند...تنهاکسی که فهمید چوپان تنهاست گرگ بود!!! دلشکسته

(گیج)
سلام داداشا وآبجیای گلم امیدوارم حالتون خوب باشد، ممنون از لطف شما خوبان نسبت به من

(تشویق)
دوستان امروز صبح پیرو تماس تلفنی داداش افشین با اینجانب موضوعی را با ایشان در میان گذاشتم البته قبلا جزئیات این موضوع را با حاج آقا و ابجی سعیده و داداش محمد حسین مطرح شده بود!!!موضوع راجب بعضی از دوستان دردمندمان است که علاوه بر درد و رنج بیماری مسائلی باعث دغدغه این عزیزان گردیده و با توجه باینکه بعضی دوستان متاهل و دارای فرزند میباشند با مشکلات هزینه خورد و خوراک ووو...مواجه شده اند من این بحث را ایجاد می نمایم که راهکار و نظر دوستان را بشنوم وتمامی نظرات شما مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهد گرفت و در نهایت نظر نهایی جمع بندی و به اطلاع همه عزیزان قرار خواهد گرفت...ابجی سعیده/داداش فرزاد/ابجی ستوده با هماهنگی یگدیگر همین امشب تایپیکی را در بخش پیشنهادات با عنوان""پیشنهادات کاربران جهت رفع وکمک به افراد بی بضاعت""ایجاد نمایند... کلافه

با تشکر فراوان

ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌:	گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
	مرا به خاطر بسپار