1394 / 10 / 2، 05:04 عصر
سلام.من 21 سالمه زندگی برام تکراری شده خیلی تنهام حس تنهایی میکنم موقع ازدواجم شده اما میترسم از مشکلات زندگی جرات ازدواج رو ندارم زبونم لال همیشه این فکر تو سرم میاد میگگم اگه برا مادرم اتفاقی بیوفته چه خاکی توسرکنم
شما بیمارا مرد مشکلتون کمتره ما خانما خیلی سحتی ذاربم گاهی وقتها میگم خدا ج.نم رو بگیر هیجکس از ما حمایت نمیکنه خئا هم با ما قهر کرده ولی من باهش صلجم
شما بیمارا مرد مشکلتون کمتره ما خانما خیلی سحتی ذاربم گاهی وقتها میگم خدا ج.نم رو بگیر هیجکس از ما حمایت نمیکنه خئا هم با ما قهر کرده ولی من باهش صلجم