1393 / 3 / 5، 10:00 صبح
یارو سر نماز گریه می کرده غضنفر با بغض بغلش میکنه و میگه راس بگو واسه خدا اتفاقی افتاده?(تشویق)
آشپزیه قبیله آدمخوار میره پیش رییس قبیله میگه قربان یه مردکچل گرفتیم کبابش کنیم یاآب پز؟...رییس میگه تاس کبابش کنید
حیف نون به غضنفر میگه : بیا پنیر و انگور بخوریم .غضنفر میگه : من اسهال دارم .حیف نون میگه : ای بابا ، اونو بعد میخوریم
به یارو میگن چرا دور دهانت مگس جمع میشه؟...میگه : آخه لهجه ام شیرینه!!!
پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
یارو میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است...میگه: دروغ میگن نامردا ! خودم خوردم صابون بود!!!
یارو میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ یارو میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ یارو میگه: قربان شما، دست بوسن!
بچه به باباش میگه چطور هواپیمای به این بزرگی رو میدزدند؟ باباش میگه میزارن بره بالا وقتی کوچیک شد می دزدنش.
به یارو میگن : نظرت راجع به روزنامه ها چیه؟ میگه جام جم خشکه - رسالت تیزه - همشهری نرمه - کیهان عالیه . . . با بقیه هنوزشیشه پاک نکردم.
اولی : رفیقت کو؟
دومی : مرد!
اولی : چطوری ، اون که تا دیروز سالم بود؟
دومی : تریلی رفت رو انگشتش مرد.
اولی : مگه میشه؟...دومی : آخه وقتی تریلی رفت رو انگشتش ، انگشتش تو دماغش بود.
آشپزیه قبیله آدمخوار میره پیش رییس قبیله میگه قربان یه مردکچل گرفتیم کبابش کنیم یاآب پز؟...رییس میگه تاس کبابش کنید
حیف نون به غضنفر میگه : بیا پنیر و انگور بخوریم .غضنفر میگه : من اسهال دارم .حیف نون میگه : ای بابا ، اونو بعد میخوریم
به یارو میگن چرا دور دهانت مگس جمع میشه؟...میگه : آخه لهجه ام شیرینه!!!
پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
یارو میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است...میگه: دروغ میگن نامردا ! خودم خوردم صابون بود!!!
یارو میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ یارو میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ یارو میگه: قربان شما، دست بوسن!
بچه به باباش میگه چطور هواپیمای به این بزرگی رو میدزدند؟ باباش میگه میزارن بره بالا وقتی کوچیک شد می دزدنش.
به یارو میگن : نظرت راجع به روزنامه ها چیه؟ میگه جام جم خشکه - رسالت تیزه - همشهری نرمه - کیهان عالیه . . . با بقیه هنوزشیشه پاک نکردم.
اولی : رفیقت کو؟
دومی : مرد!
اولی : چطوری ، اون که تا دیروز سالم بود؟
دومی : تریلی رفت رو انگشتش مرد.
اولی : مگه میشه؟...دومی : آخه وقتی تریلی رفت رو انگشتش ، انگشتش تو دماغش بود.