قران و خواص اذکار و ادعیه

1393 / 8 / 4، 11:45 عصر,
#31
همه چیز راجع به حروف مقطعه در قرآن

برخی از سوره ها باحروفی آغاز می شود که چون ناپیوسته قرائت می شود، به حروف مقطعه نام گذاری شده است. تبیین این حروف از آغاز تاریخ تفسیرتاکنون همواره توجه مفسران و قرآن پژوهان را به خود معطوف داشته و در تحلیل آن دو راه پیموده اند:
برخی این حروف را راز و رمزی میان خدا و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) دانسته، از این رو آن را غیر قابل تفسیرمی دانند 2 - گروه دیگری (که بیشتر آنها مفسران و قرآن شناسان هستند) برآنند که این حروف مانند سایر آیات اگر چه معرفت کنه آن میسور نیست، لیکن تفسیر پذیر است.(1)
________________________________________
برخی از ویژگی های حروف مقطعه
1 - حروف مقطعه از مختصات قرآن است و در سایر کتاب های آسمانی مانند تورات و انجیل سابقه ندارد.
2 - این حروف اختصاص به سوره های مکی یا مدنی ندارد، زیرا در 27 سوره مکی و در دو سوره مدنی آمده است.
3 - حروف مقطعه اوایل سوره ها ، برخی یک حرفی است ، مانند : "ن" و "ق" و برخی دو حرفی مانند : "طس" ، "یس" ، "طه" و "حم" و برخی سه حرفی، مانند : "الم"، "الر" و "طسم" و برخی چهار حرفی مانند : "المص" و برخی پنج حرفی، مانند: "کهیعص" و "حم عسق".
4 - برخی از این حروف اصلا تکرار نشده است، مانند "ن" و "ق" ؛ بعضی دوبار تکرار شده ، مانند "ص" که در سوره "ص" به طور مستقل ذکر شده و در سوره اعراف جزو "المص" قرار گرفته ؛ برخی از آنها شش بار تکرار شده، مانند "الم" و بعضی از آنها هفت بار تکرار شده، مانند "حم" و آن سوره های هفتگانه به "حوا میم سبعه" موسوم است.
5 - حروف مقطعه پس از حذف مکررات آن ها چهارده حرف است.(2)
6 - در 29 سوره ای که حروف مقطعه دارد، در آغاز یا متن آنها سخنی از وحی، نبوت و قرآن است و این یک مطلب مشترک بین این سوره ها می باشد.
7 - بین حروف مقطعه هر سوره با محتوای آن سوره ارتباط خاصی است. بر این اساس ، همه سوره هایی که با حروف مقطعه همگون آغاز می شود، در خطوط کلی مضامین نیز همگون است.
حروف مقطعه بر چه معنا و مفهومی دلالت دارد، آرا و احتمال های گوناگون ابراز شده که برخی از آنها عبارت است از : (3)
أ) حروف مقطعه از متشابهاتی است که علم آن مخصوص خدا است و درک آن میسور غیر خدا نیست.
ب) حروف مقطعه هر سوره نام همان سوره است، چنان که سوره های "یس" و "طه" و "ص" و "ق" هر کدام به نام حروف مقطعه خود نام گذاری شده اند.
پ) حروف مقطعه نام های قرآن کریم است.
ت) هر یک از حروف مقطعه، علامت اختصاری و اشاره به اسمی از حسنای الهی و برخی نیز رمز و اشاره به نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است.
خداوند می خواهد بگوید که قرآن از جنس همین حروف الفبا است که روزمره با آن سر و کار دارید اما از آوردن مثل آن ناتوان هستید و نمی توانید مثل قرآن بیاورید، پس بفهمید که این کلام از ناحیه خداوند است.در بسیاری از سوره ها ، پس از حروف مقطعه ، آیه بعدی در مورد قرآن و نزول وحی است
ث) حروف مقطعه اجزای اسم اعظم الهی است و اگر به درستی و از روی بصیرت ترکیب شود، اسم اعظم ظهور می کند. اسم اعظم نامی است که با آن می توان در جهان هستی، تصرف کرد و انسان های عادی به معرفت آن دسترسی ندارند.
ج) حروف مقطعه سوگندهایی است که خداوند یاد کرده بر این که قرآن، کلام و کتاب اوست. سر سوگند به این حروف آن است که حروف الفبا دارای شرافت و حرمت است.
چ) این حروف براساس حساب ابجد اشاراتی است به مدت بقای اقوام و امت ها و اجل آنها و نعمت ها و بلاها ، چنان که در روایات آمده است که "المص" ناظر به انقراض دولت اموی است.
خ) حروف مقطعه برای مرز بندی بین سوره ها و نشانه انقضای سوره قبلی و شروع سوره بعدی است.
ق) این حروف به منزله خلاصه و پیام اجمالی محتوای سوره است. (4)
د) حروف مقطعه مقدمه و کلید سوره ها است.
ذ) سوره های دارای حروف مقطعه مشترک ، در مضامین و سیاق نیز با یکدیگر مشابه و متناسب است و این تشابه ویژه میان سوره های مزبور با سایر سوره ها وجود ندارد.
ر) حروف مقطعه رمز و سری بین خدا و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) است و مقصد از آن افهام دیگران نیست.
ز) خداوند می خواهد بگوید که قرآن از جنس همین حروف الفبا است که روزمره با آن سر و کار دارید اما از آوردن مثل آن ناتوان هستید و نمی توانید مثل قرآن بیاورید، پس بفهمید که این کلام از ناحیه خداوند است.در بسیاری از سوره ها ، پس از حروف مقطعه ، آیه بعدی در مورد قرآن و نزول وحی است.

آیا حروف مقطعه در قرآن با محتوای سوره‏هایی که با این حروف آغاز شده ربط دارد؟
در مورد حروف مقطعه در قرآن تفسیرها و تأویل‏های متعددی شده است، که از جمله آن این است که آن حروف در آن سوره غلبه دارد. مفسرانی همانند "زرکشی" در "البرهان فی علوم القرآن" ج 1، ص 169، و "علامه طباطبایی در المیزان" ج 18، ص 8، گفته‏اند حروف مقطعه در آغاز هر سوره گویای این حقیقت است که فراوانی آن حرف یا حروف در آن سوره از دیگر حروف بیش تر است.( بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ح 1، ص 926)
برخی از این حروف اصلا تکرار نشده است، مانند "ن" و "ق" ؛ بعضی دوبار تکرار شده ، مانند "ص" که در سوره "ص" به طور مستقل ذکر شده و در سوره اعراف جزو "المص" قرار گرفته ؛ برخی از آنها شش بار تکرار شده، مانند "الم" و بعضی از آنها هفت بار تکرار شده، مانند "حم" و آن سوره های هفتگانه به "حوا میم سبعه" موسوم است
معنای حروف مقطعه در قرآن چیست؟
درباره کلمات مقطعه اوائل برخی سوره‏ها مانند الم سؤال کردید، در پاسخ یادآور میشویم که درباره این کلمات نظرات مختلفی از مفسران عرضه شده است که برخی از آن نظرها را برایتان یادآور می شویم:
1 - این کلمات از متشابهاتی است که تأویل آنها را جز خدا نمیداند.
2 - اشاره به نامهای خداوند است مثلاً الم معنای آن این است که «انا اللَّه اعلم؛ منم خدایی که میدانم».
3 - آوردن این کلمات به این منظور است که نشان دهد قرآن مجید که همگان از آوردن آن، عاجز و ناتوان می باشند از همین حروف تهجی که تمام جملات و کلمات از آنها ساخته میشوند ساخته شده است .
بنابراین شما هم اگر میتوانید از این حروف چنین کلامها و جملاتی بسازید در حالی که نمی توانید مانند اینکه یک مهندس که نقشه جالبی برای ساختمان کشیده و آن نقشه را به طرز بدیعی پیاده کرده است میگوید این خانه از این آجر و گچ و سیمان و آهن درست شده است این مصالح در اختیار شما و همگان است اگر می توانید از این مصالح شما هم چنین خانه جالب با این نقشه‏ی زیبا و بدیع بسازید.
قول دیگری درباره کلمات هست که مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیرالمیزان آن را برگزیده‏اند که این کلمات با محتوای سوره‏یی که در آغاز آن قرار گرفته‏اند ارتباط دارند و اینها رمزهایی هستند ما بین خدا و پیامبر.
ممکن است اینجا این سؤال مطرح شود که قرآن مجید برای تبیین به انسانها است و مگر خداوند از بندگانش باکی داشته تا رمزی با آنان سخن بگوید پاسخش این است که صحیح است قرآن مجید برای تبیین از طریق تفسیر پیامبر و امامان معصومین«علیهم السلام» صورت گیرد چنانکه خداوند می فرماید: «لتبین الناس ما نزل الیهم؛ تا برای آنان بیان کنی آنچه به سوی آنان نازل گشته است» بر این اساس اشکالی ندارد که برخی از آیات قرآن به خاطر مصالح مهم تری به صورت رمزی معانی را تفهیم کند مانند اینکه مردم به پیامبر و امامان«علیهم السلام» مراجعه کنند و از طریق آنان به فهم بیشتر و آگاهی وسیع تر درباره قرآن دست یابند و این راهی باشد برای مراجعه بیشتر مردم تا مسئله رهبری هر چه بیشتر و بهتر تحکیم یابد. آری معانی آیات قرآن مجید ابعادی دارد که برخی از آنها برای انسانهای دیگر نیز قابل وصول است ولی ابعادی از آن هم جز برای پیامبران و امامان قابل دست یافتن نیست .

پی نوشت ها :
1 - آیت الله عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج2 ، ص 63 و.632
2- همان ، ص 65 و 66.3
3- بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 925.4
4- تسنیم، ج2، ص 80 تا 95، با تلخیص

فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, محمد حسین, سوزان, بهزاد


1393 / 8 / 5، 11:51 عصر,
#32
گل علت تكرار آيات درسوره الرحمن گل



(بسم الله الرحمن الرحیم)




در سوره «الرحمن» چرا آيه «فباىّ الاء ربكما تكذبان» تكرار شده است؟

در سوره «الرحمن» خداوند نعمت‏هاى گوناگون خود را - اعم از مادى و معنوى بيان كرده و بعد جن و انس را مخاطب قرار داده است كه: كدام يك از نعمت‏هاى پروردگارتان را تكذيب مى‏كنيد. اين پرسش، استفهام تقريرى است كه در مقام اقرار ذكر مى‏شودهمان، ص 240.. از اين رو در روايتى آمده است كه بعد از اين جمله بگوييم: پروردگارا! ما هيچ يك از نعمت‏هاى تو را تكذيب نمى‏كنيم
«لا بشى‏ء من الائك رب اكذب». انديشه و دقت در نعمت‏هاى الهى - با جزئيات و ريزه‏كارى‏ها و اسرارى كه در هر يك از آنها نهفته است حس شكرگزارى را برمى‏انگيزد و انسان را به عرفان و شناخت مبدأ اين نعمت‏ها دعوت مى‏كند. به همين جهت خداوند از بندگانش، اقرار مى‏گيرد. اين تكرار نه تنها منافاتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلكه خود يكى از فنون فصاحت است. اين درست مانند آن
است كه پدرى فرزند فراموش كار خود را مخاطب ساخته، مى‏گويد: آيا فراموش كردى كودكى خرد و ناتوان بودى. من چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟! آيا فراموش كردى هنگامى كه به مرحله جوانى رسيدى و نياز به همسر داشتى، پاك‏ترين همسر را برايت انتخاب كردم؟! آيا فراموش كردى نياز به خانه و وسايل زندگى داشتى، برايت فراهم كردم؟ پس اين سركشى و بى‏مهرى از
چيست؟! خداوند مهربان نيز نعمت‏هاى گوناگونش را به اين بشر فراموش‏كار يادآور مى‏شود و به دنبال هر بخش از آنها، از او سؤال مى‏پرسد: «كدام يك از اينها را انكار مى‏كنى؟!» پس اين نافرمانى و طغيان براى چيست؟! در حالى كه اطاعت من نيز رمز تكامل و پيشرفت خود شما است و از آن چيزى عايد پروردگارتان نمى‏شود.


» تفسير نمونه، ج 23، ص 113 115

تاریخ انتشار:دیروز, 23:37
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 4 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, فرید, سوزان


1393 / 8 / 5، 11:56 عصر,
#33
گلدعا صلوات خاصّه امام حسین علیه السلام دعاگل



(بسم الله الرحمن الرحیم)

سيّد ابن طاووس در كتاب‏ «مصباح الزائر»در ضمن يكى از زيارات اين صلوات را بر آن حضرت نقل كرده است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ صَلاةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً يَصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لا يَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْإِمَامِ الشَّهِيدِ الْمَقْتُولِ الْمَظْلُومِ الْمَخْذُولِ وَ السَّيِّدِ الْقَائِدِ وَ الْعَابِدِ الزَّاهِدِ الْوَصِيِّ الْخَلِيفَةِ الْإِمَامِ الصِّدِّيقِ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الطَّيِّبِ الْمُبَارَكِ وَ الرَّضِيِّ الْمَرْضِيِّ وَ التَّقِيِّ الْهَادِي الْمَهْدِيِّ الزَّاهِدِ الذَّائِدِ الْمُجَاهِدِ الْعَالِمِ إِمَامِ الْهُدَى سِبْطِ الرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَيْنِ الْبَتُولِ صلى الله عليه و آله و سلم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلايَ كَمَا عَمِلَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ وَ بَالَغَ فِي رِضْوَانِكَ وَ أَقْبَلَ عَلَى إِيمَانِكَ غَيْرَ قَابِلٍ فِيكَ عُذْرا سِرّا وَ عَلانِيَةً يَدْعُو الْعِبَادَ إِلَيْكَ وَ يَدُلُّهُمْ عَلَيْكَ وَ قَامَ بَيْنَ يَدَيْكَ،
خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و درود فرست بر حسين ستم كشيده و شهيد و كشته اشكها و دچار گرفتياريها،درودى فزاينده،پاكيزه،با بركت،درحالى‏كه آغازش بالا رود و انجامش سپرى نشود،برترى‏ درودى كه بر يكى از فرزندان پيامبران و رسولان فرستادى،اى پروردگار جهانيان.خدايا درود فرست بر امام،شهيد،كشته،ستم كشيده،بى‏يار،آقا،پيشوا،عابد،زاهد، جانشين،خليفه،امام راستى‏پيشه،پاك،پاكيزه،طيّب،با بركت،خدا از او خشنود،پسنديده‏ حق،پرهيزگار،هدايت‏گر،راه‏يافته،زاهد،مدافع دين،جهادگر،عالم،پيشواى هدايت،فرزندزاده‏ رسول،نور چشم بتول،درود و سلام خدا بر او و خاندانش.خدايا بر آقا و مولاى من درود فرست چنانچه به اطاعتت عمل كرد،و از معصيتت نهى فرمود،و در راه خشنودى‏ات كوشيد،و بر ايمانت روى‏ آورد،بى‏آنكه درباره تو پذيرنده بهانه‏اى باشد،چه در پنهان و چه در آشكار،بندگان را به جانب تو مى‏خواند،و به سوى تو دلالت مى‏نمايد و پيش روى تو قيام كرد،
يَهْدِمُ الْجَوْرَ بِالصَّوَابِ وَ يُحْيِي السُّنَّةَ بِالْكِتَابِ فَعَاشَ فِي رِضْوَانِكَ مَكْدُودا وَ مَضَى عَلَى طَاعَتِكَ وَ فِي أَوْلِيَائِكَ مَكْدُوحا وَ قَضَى إِلَيْكَ مَفْقُودا لَمْ يَعْصِكَ فِي لَيْلٍ وَ لا نَهَارٍ بَلْ جَاهَدَ فِيكَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْكُفَّارَ اللَّهُمَّ فَاجْزِهِ خَيْرَ جَزَاءِ الصَّادِقِينَ الْأَبْرَارِ وَ ضَاعِفْ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ وَ لِقَاتِلِيهِ الْعِقَابَ فَقَدْ قَاتَلَ كَرِيما وَ قُتِلَ مَظْلُوما وَ مَضَى مَرْحُوما يَقُولُ أَنَا ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ مُحَمَّدٍ وَ ابْنُ مَنْ زَكَّى وَ عَبَدَ فَقَتَلُوهُ بِالْعَمْدِ الْمُعْتَمَدِ قَتَلُوهُ عَلَى الْإِيمَانِ وَ أَطَاعُوا فِي قَتْلِهِ الشَّيْطَانَ وَ لَمْ يُرَاقِبُوا فِيهِ الرَّحْمَنَ.
ستم را ويران مى‏كند با درستى،و روش پيامبر را زنده مى‏كند با قرآن،پس با مشقّت و سختى در خشنودى‏ات زندگى كرد،و بر طاعتت و در زمره اوليايت،در حال رنج و ناراحتى از دنيا گذشت،و چون عزيزى گم‏گشته به تو جان داد تو را معصيت نكرد نه در شبى و نه در روزى،بلكه در راه تو با منافقان و كافران جنگيد.خدايا جزايش ده،بهترين جزاى صادقان نيكوكار،و عذاب را بر منافقان و كافران و كشنده‏گان او دوچندان كن.به راستى جوانمردانه‏ پيكار كرد،و مظلومانه كشته شد،و غرق در رحمت خدا درگذشت،درحالى‏كه مى‏گفت:منم فرزند رسول خدا محمّد،و فرزند كسى‏كه پاك پروريد و بندگى كرد،پس او را دانسته و از به عمد كشتند،آرى بر حال ايمان او را كشتند،و در كشتنش از شيطان اطاعت كردند و درباره او خداى رحمن را ملاحظه ننمودند.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلايَ صَلاةً تَرْفَعُ بِهَا ذِكْرَهُ وَ تُظْهِرُ بِهَا أَمْرَهُ وَ تُعَجِّلُ بِهَا نَصْرَهُ وَ اخْصُصْهُ بِأَفْضَلِ قِسَمِ الْفَضَائِلِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ زِدْهُ شَرَفا فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ وَ بَلِّغْهُ أَعْلَى شَرَفِ الْمُكَرَّمِينَ وَ ارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ رَحْمَتِكَ فِي شَرَفِ الْمُقَرَّبِينَ فِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَى وَ بَلِّغْهُ الْوَسِيلَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الْجَلِيلَةَ وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الْكَرَامَةَ الْجَزِيلَةَ اللَّهُمَّ فَاجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ مَا جَازَيْتَ إِمَاما عَنْ رَعِيَّتِهِ وَ صَلِّ عَلَى سَيِّدِي وَ مَوْلايَ كُلَّمَا ذُكِرَ وَ كُلَّمَا لَمْ يُذْكَرْ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلايَ أَدْخِلْنِي فِي حِزْبِكَ وَ زُمْرَتِكَ وَ اسْتَوْهِبْنِي مِنْ رَبِّكَ وَ رَبِّي فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ جَاها وَ قَدْرا وَ مَنْزِلَةً رَفِيعَةً ،
خدايا پس بر آقا و مولايم درود فرست،درودى كه يادش را با آن بلند گردانى‏ و امرش را با آن آشكار نمايى،و پيروزى‏اش را با آن شتاب ورزى،و او را در روز قيامت به برترين اقسام فضايل خاصش گردان‏ و در بلندترين درجات شرفش را بيفزا،و او را به عالى‏ترين مقام ارجمندان برسان،و بالا بر او را از شرف رحمتت‏ در شرف مقرّبان در مقام رفيع برتر،و او را به وسيله،و منزلت بزرگ و برترى‏ و فضيلت،و كرامت برجسته برسان.خدايا او را از جانب ما جزا ده،به برترين پاداشى كه به پيشوايى از طرف رعيتش داده‏اى و بر آقا و مولاى من درود فرست،هرگاه كه ياد شود،و هر زمان كه ياد نشود،اى آقاى و مولاى من،مرا در حزب و گروهت وارد كن،و بخششم را از پروردگارت و پروردگام بخواه،زيرا تو را در پيشگاه خدا آبرو و قدر و منزلت بلند است،
إِنْ سَأَلْتَ أُعْطِيتَ وَ إِنْ شَفَعْتَ شُفِّعْتَ اللَّهَ اللَّهَ فِي عَبْدِكَ وَ مَوْلاكَ لا تُخَلِّنِي عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ الْأَهْوَالِ لِسُوءِ عَمَلِي وَ قَبِيحِ فِعْلِي وَ عَظِيمِ جُرْمِي فَإِنَّكَ أَمَلِي وَ رَجَائِي وَ ثِقَتِي وَ مُعْتَمَدِي وَ وَسِيلَتِي إِلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكَ لَمْ يَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ بِوَسِيلَةٍ هِيَ أَعْظَمُ حَقّا وَ لا أَوْجَبُ حُرْمَةً وَ لا أَجَلُّ قَدْرا عِنْدَهُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ لا خَلَّفَنِيَ اللَّهُ عَنْكُمْ بِذُنُوبِي وَ جَمَعَنِي وَ إِيَّاكُمْ فِي جَنَّةِ عَدْنٍ الَّتِي أَعَدَّهَا لَكُمْ وَ لِأَوْلِيَائِكُمْ إِنَّهُ خَيْرُ الْغَافِرِينَ وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ أَبْلِغْ سَيِّدِي وَ مَوْلايَ تَحِيَّةً كَثِيرَةً وَ سَلاما وَ ارْدُدْ عَلَيْنَا مِنْهُ السَّلامَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيمٌ وَ صَلِّ عَلَيْهِ كُلَّمَا ذُكِرَ السَّلامُ وَ كُلَّمَا لَمْ يُذْكَرْ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
اگر بخواهى عطا شوى،و اگر شفاعت كنى شفاعتت پذيرفته شود،خدا را خدا را درباره بنده و دوستدارت،هنگام سختيها و هراسها رهايم مكن آن هم به خاطر بدى كارم و زشتى كردارم،و بزرگى جرمم‏ كه تو آرزو و اميد و تكيه‏گاه و محل اعتماد منى،و وسيله من به درگاه خدا پروردگارم و پروردگار تو تويى،توسّل‏كنندگان‏ به درگاه خدا متوسّل نشدند نزد او،به وسيله‏اى از نظر حق بزرگتر،و از جهت حرمت لازم‏تر،و از حيث مقام برجسته‏تر از شما اهل بيت،خدا به خاطر گناهانم مرا از شما محروم نكند،و ميان من و شما را در بهشت عدن كه براى شما و دوستانتان آماده نموده جمع كند،او بهترين آمرزندگان،و مهربان‏ترين مهربانان است.خدايا به آقا و مولايم تحيّت و سلام بسيار برسان،و از جانب او سلام بسيار به ما بازگردان،كه تو بخشنده و كريمى،و بر او درود فرست،هر زمان كه سلام ياد شود،و هر زمان كه ياد نشود،اى پروردگار جهانيان.


» پیامبرواهل بیت(علیه السلام)
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 4 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, فرید, بهزاد


1393 / 8 / 6، 12:50 صبح,
#34
کمی درباره کلمه وسط قرآن

قرآن دارای 114 سوره و بنابر مشهور 6666 آیه است.
و طبق مشهور، واژه «وَ لیَتَلَطَّف» به معنای "نهایت دقت را رعایت کند" که در آیه 19 سوره کهف آمده ، درست در وسط قرآن مجید از نظر شماره کلمات ، قرار گرفته است .

این خود داستان آموزنده‌ای دارد که به آن اشاره می‌کنیم:
اصحاب کهف ، گروهی از مردان هوشیار و با ایمان بودند، و در میان انواع نعمتها در دربار شاه زمان خود بنام دقیانوس به سر می بردند، ولی از محیط آلوده خود، سخت ناراحت بودند. اینها برای حفظ دین خود، تصمیم گرفتند، از طاغوت و محیط طاغوت زده خود که غرق در خرافات و فساد بود، هجرت کنند.

سرانجام مخفیانه با رعایت موازین تاکتیک و مخفی کاری ، از شهر افسوس بیرون آمده و روزها به راه خود ادامه دادند تا سرانجام به غاری (غار در عربی کهف نامیده می‌شود) رفتند، و دنیای آلوده را با وسعتش ، رها کردند و برای حفظ دین ، غار خشک و تاریکی را محل سکونت خود قرار دادند.

امام صادق علیه السلام فرمود:
اصحاب کهف، با اینکه مردان میان سال بودند، خداوند آنان را در آیه 10 سوره کهف به عنوان جوان یاد کرده است . زیرا ایمان به پروردگار داشتند و دارای قلبی جوان بودند.

به هر حال آنها که هفت نفر بودند از درگاه خدا، راه نجات خود را طلبیدند، و خداوند دعایشان را مستجاب کرد، امداد غیبی الهی شامل حال آنها شد و خواب آنها را فرا گرفت، و طبق آیه 25 سوره کهف ، آنها 309 سال در خواب بودند، سپس بیدار شدند و می‌دانستند چه مدت خوابیده‌اند، و فکر می‌کردند که یک روز یا نصف روز در خواب بوده‌اند.

سرانجام گفتند، پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، پولی به یکی از افراد خود دادند، تا به شهر برود و غذا خریداری کند.

قرآن در اینجا می فرماید: «وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا» با هم گفتند، آن یک نفر که برای خریدن غذا می رود، باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع ما آگاه نسازد.

و این یک درس مهم است ، باید یک مسلمان برای حفظ خود و زندگی و جامعه خود ، به گونه‌ای رفتار کند که اسرارش افشا نگردد؛ چه رازهای شخصی و چه خانوادگی و چه اسرار شغلی و... بنابراین واژه وسط قرآن ، درس پوشیدن اسرار و رازداری را به ما می آموزد.

تلطُّف به معنی "رعایت دقیق و ظریف" و مخفی کاری ، برای حفظ خود می آید.
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, سوزان, بهزاد


1393 / 8 / 10، 03:27 عصر,
#35
گل اعوذ بالله از كجا به وجود آمده است؟ گل



(بسم الله الرحمن الرحیم)

عبارت "اعوذ بالله من الشيطان الرجيم" عين آيه قرآن نيست بلكه از يكي از آيات قرآن گرفته شده است.
توضيح اينكه خداوند متعال در سوره‌ي نحل آيه‌ي 98 مي‌فرمايد: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» «وقتي كه قرآن را قرائت مي‌كني، از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر" يعني آيه با عبارت «فاستعذ» امر مي‌كند كه "پناه ببر"، و متكلم در مقام گفتن مي‌گويد: "اعوذ" پناه مي‌برم. لذا تعبير "أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ" از اين آيه گرفته شده است و در معنا و مقصود تفاوت چنداني نمي‌كند.
در حقيقت اين آيه‌ي شريفه اشاره مي‌كند به رانده شدن شيطان. چه كرد شيطان كه از درگاه الهي رانده شد؟ "شيطان" در مقابل آدم(ع) تكبر ورزيد و سجده نكرد او نژادپرست بود مي‌گفت: "من از آتش خلق شدم انسان از خاك خلق شده است" و به مقام انسان حسادت ورزيد. و بعد از اين همه سرپيچي باز توبه نكرد و به دشمني خود ادامه داد و آدم را فريب داد تا از بهشت اخراج شد. حال خداوند مي‌فرمايد: وقتي مي‌خواهيد قرآن بخوانيد از اين شيطان رانده شده پرهيز كن و به خدا پناه ببر و اين پيام را هم براي ما دارد كه شيطاني كه تكبر ورزيد و از فرمان من سرپيچي كرد مواظب باشيد كه شما اين گونه نباشيد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقامصطفی عالی بود دستت درد نکنه(محمدحسین )
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, سوزان, بهزاد


1393 / 8 / 11، 01:59 صبح,
#36
در قرآن كريم آيه‌اي يافت نمي‌شود كه صراحتا برابر بودن 1 با (7+3) را ثابت كند اما در آيه 196 سوره بقره مي‌خوانيم " وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ "

"و براى خدا حج و عمره را به پايان رسانيد و اگر [به علت موانعى] بازداشته شديد آنچه از قربانى ميسر است [قربانى كنيد] و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را متراشيد و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفاره [آن بايد] روزه‏اى بدارد يا صدقه‏اى دهد يا قربانيى بكند و چون ايمنى يافتيد پس هر كس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [بايد] آنچه از قربانى ميسر است [قربانى كند] و آن كس كه [قربانى] نيافت [بايد] در هنگام حج‏ سه روز روزه [بدارد] و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد] اين ده [روز] تمام است اين [حج تمتع] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [=مكه] نباشد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا سخت‏كيفر است"

در این بخش از آیه "...پس هر كس از (اعمال‌) عمره به حج پرداخت‌، بايد آن‌چه از قرباني ميّسر است (قرباني كند) و آن كس كه (قرباني‌) نيافت (بايد) در هنگام حج‌، سه روزه (بدارد)؛ و چون برگشتيد هفت (روز ديگر روزه بداريد)؛ اين ده (روزِ) تمام است‌..."می توان گفت به این مطلب اشاره شده که3 (روز روزه در حج)+7 (روز روزه در وطن) برابر با 1 قربانی در حج تمتع است.
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 6 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کرده‌اند:
محمد81, محمد حسین, فرید, سوزان, خدیجه, بهزاد


1393 / 8 / 11، 02:23 عصر,
#37
گلنگاهي به درونمايه و محور سوره ي فيل/امنيت و ايمانگل



(بسم الله الرحمن الرحیم)


امنيت و ايمان
بسيارند عبرتهاي تاريخي که نشانه هاي آن بر برگهاي روزگار و حافظه ي نسلها، هماره برجاست، ليک اندک اند کساني که از غوغاي اکنونشان به پناهگاه تاريخ روي آورندو با ژرفايي در آن انديشه کنند و از آن اندرز آموزند.
داستان فيلهايي که در ناحيه ي مُغَمَّس، از نواحي مکه، فرود آمدند و قريشيان از آنها هراسيدند و با گريز به کوهها پناه آوردند، همچنان در حافظه ي مردمان مکه بر جاي مانده است، ليک قريش، که پروردگار او را از آن مصيبت در امان داشت، به نعمتهاي پروردگار کفر ورزيد و آيات او را انکار کرد، از اين رو وحي فرود آمد تا اين نعمتها را به آنان يادآور شود.
جزيره ي عربي سرگرم کشمکشهاي خونيني بود... ليک مکه، به سان جزيره اي آرام در دريايي خروشان، سرزميني امن بود، تا اينکه پادشاه يمن (ابرهه) در تلاش شد بر آن بتازد، ليک ابرهه در پي به پرواز درآمدن پرندگان شگفتي که ارتش او را با سنگهايي از گلِ سخت هدف قرار دادند، به پيشينيان خويش پيوست، آيا اين گواهي بر آبروي خانه ي کعبه نيست؟ و نشان از آن ندارد که پروردگار مکيان را گرامي داشته است؟ آيا اين نعمت بزرگ، شايسته ي آن نيست که مکيان با ايمان به خدا و رسالتهاي او، آن را سپاس گويند؟
» آيت الله دکتر سيدمحمّدتقي مدرسي/راسخون
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 7 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, علی کوچولو, سوزان, خدیجه


1393 / 8 / 17، 08:51 عصر,
#38
--------------------------------------------------------------------------------

رابطه تو با بعضیا مثل رابطه ات با خدا می مونه!
تا شادی به فکرشون نیستی...
اما همین که یه بغضی ته گلوت نشست...
یادت می افته که هستن...
که از اولش بودن...
که آرووم داشتن خنده هاتو تماشا می کردن!


پ.ن: وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ


هرگاه به انسان (غافل و بى‏خبر) نعمت دهيم، روى مى‏گرداند و به حال تكبر از حق دور مى‏شود; ولى هرگاه مختصر ناراحتى به او رسد، تقاضاى فراوان و مستمر (براى بر طرف شدن آن) دارد! (فصلت۵۱)



__________________
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 5 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کرده‌اند:
محمد81, محمد حسین, فرید, عاطفه, خدیجه


1393 / 8 / 22، 10:51 عصر,
#39
نگاهي به درونمايه و محور سوره ي ناس



(بسم الله الرحمن الرحیم)

پناهجويي از گمراهي

سوره ي فلق براي ما يادآور شد چگونه از گزند آفريدگان به پروردگار پناه بريم و سوره ي ناس، که قرآن بدان پايان مي پذيرد، براي ما يادآور مي شود که چگونه از گمراهي به خداوند پناه بريم.
شرّ و گزند در سوره ي فلق، گويا مادّي و در سوره ي ناس معنوي است که به گونه هاي گزندهاي دنيوي و اُخروي کشيده مي شود، اين خطر در وسوسه زباني (الوسواس الخناس) جلوه گر مي شود، همان چيزي که اراده و دانايي آدمي را از ميان مي برد و از جن يا شيطان برمي خيزد و چونان خون در رگهاي آدمي جاري مي شود. همچنين اين وسوسه گاه از مردماني برمي خيزد که از القاء ات شيطان اثر پذيرفته اند.

» آيت الله دکتر سيدمحمّدتقي مدرسي/راسخون
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 9 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
یاسمن, ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, عاطفه, سوزان, روحان, بهزاد


1393 / 9 / 6، 03:45 عصر,
#40
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ



أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ (1) وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ (2) الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ (3) وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ (4) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (6) فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (7) وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ( 8 )

بنام خداوند بخشنده و مهربان

آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم، (1)و بار سنگين تو را از تو برنداشتيم؟! (2)همان بارى كه سخت بر پشت تو سنگينى مى‏كرد! (3)و آوازه تو را بلند ساختيم! (4)به يقين با (هر) سختى گشایشی است! (5)(آرى) مسلما با (هر) سختى گشایشی هست، (6)پس چون از نماز و طاعت پرداختی برای دعا همت مصروف دار ، (7)و به سوى پروردگار خود همیشه متوجه و مشتاق باش! ( 8 )


معنی آن باشد که بستاند ترا بی نیاز از نقش گرداند ترا

معنی آن نبود که کور و کر کند مرد را بر نقش عاشق تر
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 7 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کرده‌اند:
مرضیه, محمد81, محمد حسین, سوزان, سعیده, خدیجه, بهزاد


1393 / 9 / 8، 04:07 عصر,
#41
درمان با قرآن و روایات معصومین (ع)
(بسم الله الرحمن الرحیم)

شاید در ذهن بعضی از افراد این سوال پیش بیاید که آیا شفا طلبیدن از قرآن و دعا جائز است و می توان برای دردها به آن تمسک جست؟

خداوند تعالی در قرآن می فرمایند: ما آنچه از قرآن فرستادیم شفا و رحمت الهی برای مومنین است (اسراء آیه 82)

با توجه به آیات و روایات ذکر شده شفا جستن از آیاتی و دعاهایی که از اهل بیت (ع) وارد شده هیچ اشکالی ندارد ولی باید زمینه را که توجه به لقمه حلال، پاک ساختن باطن و ذکر و فکر از وسوسه های شیطانی است برای تاثیرگذاری این دعاها آماده کرد.

تاثیر گفتن بسم الله

عبدالله بن یحیی که از دوستان امیرمومنان علی (ع) بود به خدمتش آمد و بدون گفتن بسم الله بر تختی که در آنجا بود نشست، ناگهان بدن وی منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست علی (ع) دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمی دانی که پیامبر (ص) از سوی خدا برای من حدیثی نقل کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بی سرانجام می ماند.

گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد می دانم و بعد از این ترک نمی کنم امام علی (ع) فرمود: در این حال بهره مند و سعادتمند خواهی شد.

امام صادق (ع) می فرمایند: بسیاری اتفاق می افتد که بعضی از شیعیان ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک می گویند و خداوند آنها را با ناراحتی مواجه می سازد تا بیدار شوند و ضمنا این خطا از نامه ی اعمالشان شسته شود.



فضایل و خواص سوره مبارکه فاتحة الکتاب
این سوره مبارکه به جهت رفعت و شرافتش تقریباً بیست و اندی اسم دارد ما تنها به چند نام مشهور آن اکتفا می کنیم.

یکی از آنها به نام حمد است که به مناسبت حمد و ستایشی است که در این سوره از پروردگار یکتا خداوند تبارک و تعالی به عمل آمده است.

امام صادق (ع) می فرمایند: سوره حمد سوره ای است که اول آن ستایش و میانه آن اخلاص و آخر آن نیایش می باشد.

نام دیگر این سوره فاتحه است چون قرآن و نماز با آن شروع می گردد. دیگر نام این سوره جامع و ام الکتاب و ام القرآن است چون معظم بلکه کل معانی قرآن را شامل است و عرب هر جامعی را ام می نامند و همچنین به چیزی که تقدم بر دیگران داشته ام اطلاق می کند و این سوره شریفه بر سایر سوره های قرآن تقدم دارد.

از دیگر نامهای شریف این سوره شفا است زیرا پیامبر (ص) درباره این سوره می فرمایند: ام الکتاب شفاء من کل داء. سوره حمد شفای هر درد و بیماری است.

از امام صادق (ع) نقل شده است که هر کسی در صبح قبل از آنکه حرف بزند هفت بار سوره مبارکه حمد را بخواند هر ناخوشی و مرضی که دارد برطرف گردد و هرگاه در آن روز ناخوشی و مرضی زایل نگردد در روز دیگر بعد از نماز صبح و قبل از حرف زدن هفتاد مرتبه این سوره را با اعتقاد کامل بخواند من ضامن شفا او خواهم بود.

پیامبر (ص) می فرمایند: هر کس سوره حمد را بخواند چنان است که دو سوم قرآن را خوانده و ثواب آن کسی که بر همه مومنان تصدق کرده باشد به او داده می شود و نیز ایشان می فرمایند: هر کس به صدای قاری این سوره گوش دهد به اندازه یک سوم ثواب آن به وی داده می شود.

در خواص این سوره از پیامبر (ص) نقل است که هنگام خواب بر پهلو بخوابید و سوره های حمد و توحید را بخوانید از همه ی بلایا ایمن خواهید بود و هر کس در حین ورود به منزل خود سوره های حمد و اخلاص را بخواند خداوند فقر و تنگدستی را از او برطرف و خیر و رکت بسیار به وی عطا می کند.

در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: هرگاه که هفتاد مرتبه سوره حمد را بر یک دردی خواندم آن درد تسکین یافت.

از امام محمد باقر (ع) نقل است اگر سوره حمد را بر میتی هفتاد مرتبه خوانده شود و آن میت زنده شود جای تعجب ندارد.

از پیامبر (ص) نقل است جهت کم شدن تب، این سوره را چهل بار ظرف آبی بخوانید و بر روی آدم تب دار فشار دهید و در جای دیگر امده است هر کس بعد از عطسه سوره حمد را بخواند آنگاه به کف دست خود بدمد و به صورت خود بمالد از سردرد و چشم درد و آمدن خون بینی در امان خواهد بود.

نقل است شیطان در مدت عمر خود چهار ناله جانکاه کرد: وقتی که طناب لعنت بر گردنش افتاد و زمانی که از بهشت رانده شد و وقتی که رسول اکرم (ص) به رسالت مبعوث شد و هنگامی که سوره حمد نازل شد.

شایان ذکر است خبرگزاری شبستان قصد دارد تا یادداشت هایی در زمینه خواص و فضایل سوره های قرآن برای استفاده خوانندگان داشته باشد.» عصرشیعه
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, سوزان


1393 / 9 / 9، 01:38 صبح,
#42
چند داستان باورنکردنی در مورد خواندن آیه الکرسی

شاید خیلی از ماها از خواندن بعضی از آیه ها که در ظاهر اهمی چندانی ندارند غافل باشیم اما شاید با خواندن داستان هایی از این ایات رقبت بیشتری به خواندن این آیه ها بکنیم.

پاداش کسی که آیة الکرسی را زیاد می خواند چیست؟

عبدالله ابن عوف گفته است : شبی در خواب دیدم که قیامت شده بود . من را آوردند و حساب مرا به آسانی بررسی کردند . آنگاه مرا به بهشت بردند و کاخ های زیادی به من نشان دادند که من از زیبایی آنها تعجب کردم .به من گفتند درهای این کاخ ها را بشمار من هم شمردم 50 در بود . بعد گفتند خانه هایش بشمار شمردم تعداد آنها 175 خانه بود.به من گفتند این خانه ها مال توست . آنقدر خوشحال شدم که از خواب پریدم و خدا را شکر کردم . صبح نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف کردم . ابن سیرین گفت : معلوم است که تو آیة الکرسی زیاد می خوانی . گفتم بله همین طور است ولی تو از کجا فهمیدی ؟ جواب داد : برای اینکه این آیه 50 کلمه و 175 حرف دارد . من از زیرکی و حافظه او تعجب کردم آنگاه به من گفت : هر کس آیة الکرسی را زیاد بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود .

نیت حج

آقای محمد مهدی سلیمانی ( یکی از حافظان قرآن ) نقل می کند که در مسابقات قرآن شرکت نمودم بعد از اینکه در سطح شهرستان و استان رتبه اول را آوردم خود را برای مرحله نهایی آماده کردم .در روز اختتامیه معلوم شد که رتبه نخست را بدست آوردم .شروع کردند به اهدای جوایز که بیشتر سکه ، نیم سکه و ربع سکه بود . وقتی که اسم مرا برای گرفتن جایزه خواندند آیة الکرسی را به نیت حج عمره خواندم تا به جایگاه رسیدم .ناگهان شنیدم که هدیه من حج عمره است . عجیب آن بود که بعد از مراسم،مدیر مسابقات به پدرم گفت : خدا می داند تا آن لحظه نیت چنین هدیه ای نداشتم و یکدفعه به ذهنم آمد که جایزه ایشان زیارت خانه خدا باشد .

آیة الکرسی چشمش را شفا داد

یکی از فضلا نقل می کند که در اثر مطالعه به نوعی چشم درد مبتلا شدم که نقطه کوری در چشمم پیدا شد کم کم این درد شدت گرفت تا اینکه به یک متخصص چشم در تهران مراجعه کردم با تزریق یک آمپول چشمم خوب شد بعد از دو ماه دوباره مرض عود کرد که مجدداً با تزریق آمپول بهبود یافت ولی بعد از مدتی دوباره گرفتار شدم که دکتر ها این مرض را غیر قابل علاج تشخیص دادند . خواستم برای درمان به خارج از کشور بروم اما پزشکان گفتند که درمان ناپذیر است
من نا امید به نماز آیت الله بهجت رفتم بعد از نماز پشت سر ایشان راه افتادم وقتی دیگران سوالات خود را پرسیدند و رفتند آقا متوجه من شدند فرمودند بفرمایید با همان حالت بغض ماجرا را عرض کردم ایشان فرمودند بعد از نمازهای یومیه دستهایت را به چشمانت بگذار و یک آیة الکرسی تلاوت کن و بعد بگو ( اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتَی علی ابن ابیطالب (ع) ) ایشان نقل کردند که شش ، هفت روزی به دستور آقا عمل کردم که چشمانم به طور کامل خوب شد .

طلب شفا از آیة الکرسی

عبد الله ابن جعفر گفت : من بیماری سختی گرفتم به طوری که پزشکان از معالجه آن عاجز شدند . یک شب خیلی ناراحت و رنجور بودم که خدایا چه کنم همین طور در فکر بودم که به یک آیه از آیات قرآن طلب شفا کردم ، قرآن را باز کردم آیة الکرسی آمد آن را خواندم و خوابیدم در خواب دیدم که دو مرد مقابلم ایستادند و به همدیگر می گویند این مرد آیه ای خواند که در آن 365 رحمت است و تازه به یکی از رحمتها رسیده است ازخواب پریدم وقتی به خود آمدم متوجه شدم که شفا یافته ام.

اهمیت و عظمت آیة الکرسی

رسول اکرم (ص) خطاب به حضرت علی ( ع ) فرمود : یا علی این آیه را به فرزندان ، همسایگان و همگان بیاموز چرا که این آیه از تمام آیات نازل شده باعظمت تر است .

قرآن برتر است یا تورات

از پیامبر (ص) پرسیدند: قرآن برتر است یا تورات . حضرت فرمود: در قرآن آیه ای است که از تمام کتابهایی که خداوند متعال بر پیامبرانش نازل فرموده بهتر و برتر و والاتر است و آن ایة الکرسی است .

برترین آیه قرآن

از رسول اکرم (ص) پرسیدند چه سوره ای از تمام سوره های قرآن برتر است . ایشان فرمود : بقره . عرض کردند کدام آیه سوره بقره از بقیه آیات برتر است فرمودند آیة الکرسی .
اللهمّ اشفِ کلّ مریض
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 9 کاربر به خاطر ارسال این پست از محمد81 تشکر کرده‌اند:
ملیحه, مصطفی, محمد حسین, فرزاد, فاطمه, علی کوچولو, سوزان, خدیجه, بهزاد


1393 / 9 / 11، 07:57 عصر,
#43
ابوتراب در قرآن

(بسم الله الرحمن الرحیم)

آیه 274 سوره بقره :

"الذین بنفقون اموالهم بالیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون"

ترجمه : آنها که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق میکنند ،مزدشان نزد پروردگارشان است ،نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.(1)

شان نزول :

در احادیث بسیاری آمده است که این آیه در باره امیر المومنان علی (علیه السلام) نازل شده است. گفته اند که آن حضرت چهار درهم داشت: درهمی را در شب ، درهمی را در روز ،درهمی را آشکارا و دآرهمی را در نهان انفاق کرد و این آیه نازل شد.البته میدانیم که شان نزول ، مفهوم آیه را محدود نمیکند و دیگرانی هم که به این عمل کنند، مشمول حکم این آ یه خواهند شد.(2)
(1 قرآن حکیم .

(2)نمونه ، جلد 2 ، صفحه 360.
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 9 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, فرزاد, فاطمه, علی کوچولو, سوزان, سعیده, خدیجه, بهزاد


1393 / 9 / 15، 10:41 عصر,
#44
آیات پزشکی قرآن



(بسم الله الرحمن الرحیم)

قرآن کریم تا کنون همواره منبع الهام‌بخش دانشمندان علوم مختلف در کشف حقایق علمی جهان هستی بوده است. در سالیان اخیر با توسعه روابط علمی و فرهنگی اسلام و غرب، نگاه دینی و قرآنی به علوم روز، یکی از دغدغه‌های عمده متفکران دینی سراسر عالم بوده است؛ چندانکه حجم عظیمی از تحقیقات میان‌رشته ای به حوزه علم و دین اختصاص یافته است. آنچه به تناوب زمان تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود، پاره‌ای از پژوهش‌هایی است که به تبیین آیات پزشکی قرآن و بسط رابطه طب و قرآن پرداخته‌اند. اغلب این نوشتارها از کتاب "طب و قرآن" به همت بنیاد پژوهش‌های قرآنی حوزه و دانشگاه اخذ و اقتباس شده است.



تقدم میوه بر گوشت

خداوند کریم در قرآن مجید، هر بار که از میوه و گوشت به عنوان مواد خوراکی انسان سخن به میان می‌آورد، ابتدا از میوه سخن می‌گوید آنگاه از گوشت. بنا به توصیه‌ی شرع مقدس اسلام، بهتر است میوه را قبل از غذا تناول کرد و این نکته‌ای است که امروزه علم پزشکی به آن پی برده و آن را توصیه می‌کند.

فرمایش پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» هم در این زمینه که افطار روزه با خرما برای بدن برکت دارد و ثواب زیادی هم برای آن قائل شده‌اند به همین دلیل است.

خوردن میوه قبل از غذا اثرات بسیار مفیدی برای بدن دارد و خواصّ میوه از قبیل تأثیر ویتامین‌ها و اثرات تصفیه‌ی دستگاه گوارشی و بدن از میکروب‌های زاید و برقراری تعادل فیزیولوژیکی در ترکیبات خون و امثال آن، با معده‌ی خالی بیشتر ظاهر می‌شود تا بعد از غذا و معده‌ی پر.

قرآن مجید در آیات بیست و بیست و یک سوره‌ی مبارکه‌ی «واقعه» می‌فرماید:

(وَ فَاکِهَةٍ مِمّا یَتَخَیَّرونَ* وَ لَحمِ طَیرٍ مِمّا یَشتَهُونَ)؛ یعنی «و میوه‌ی خوش برگزینند و از گوشت مرغان که مایل هستند.»

خداوند کریم در قرآن مجید، هر بار که از میوه و گوشت به عنوان مواد خوراکی انسان سخن به میان می‌آورد، ابتدا از میوه سخن می‌گوید آنگاه از گوشت. بنا به توصیه‌ی شرع مقدس اسلام، بهتر است میوه را قبل از غذا تناول کرد و این نکته‌ای است که امروزه علم پزشکی به آن پی برده و آن را توصیه می‌کند



و همچنین در آیه‌ی بیست و دو سوره‌ی مبارکه‌ی «طور» می‌فرماید: (وَ اَمدَدناهُم بِفاکِهَةٍ وَ لَحمٍ مِمّا یَشتَهونَ)

یعنی: و بر بهشتیان از هر نوع میوه و گوشت که مایل باشند بیفزاییم.»



در آیات سیزده و چهارده سوره‌ی «نحل» هم به همین شکل، خداوند کریم، میوه را بر گوشت مقدم داشته است.

خوردن میوه قبل از وعده‌های غذا، در برگیرنده‌ی فواید بهداشتی بسیاری است. میوه دارای مواد قندی ساده و سهل‌الهضمی است که به سرعت جذب بدن می‌شود. زیرا امعاء، این مواد قندی ساده را در مدت کوتاهی که از چند دقیقه تجاوز نمی‌کند، جذب می‌نماید و موجب برطرف شدن عوارض گرسنگی و نیاز بدن به مواد قندی می‌شود. در حالی که اگر معده خود را از انواع مختلف مواد غذایی انباشته کند، حداقل سه ساعت طول می‌کشد تا مواد غذایی موجود در غذا، جذب بدن شود. عوارض گرسنگی، نزد این افراد مدت بیشتری طول می‌کشد مواد قندی ساده علاوه بر سهل الهضم بودن، منبع انرژی مناسبی برای تمام سلول‌های بدن هستند و از جمله سلول‌هایی که به سرعت از این مواد قندی استفاده می‌کنند، همین دیواره‌ی امعاء و پرزهای روده‌هاست که پس از دریافت مواد قندی آمادگی پیدا می‌کنند تا وظیفه‌ی خود را در جذب سایر موادّ غذایی مفید، به نحو احسن انجام دهند. به علاوه خداوند کریم در کلّ قرآن، وقتی می‌خواهند نعمت‌های غذایی خود را به رخ مردم کشیده و آن‌ها را متذکّر شوند، بیشتر از میوه‌ها یاد می‌کنند تا از گوشت. و این می‌رساند که میوه‌ها از نظر غذایی در رشد و سلامتی انسان مفیدترند.

» تبیان
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کرده‌اند:
ملیحه, محمد81, محمد حسین, علی کوچولو, سوزان


1393 / 9 / 17، 11:37 صبح,
#45
[تصویر:  url.jpg]
حتما بخونــــ ...
فوق العادستـــ ...
یک دانشمنـــد غیـــر مسلمانـــ (از اروپا ) تحقیقاتی انجامـــ داده استــــ ، شامل یافتــــن بهترین روش برای خارج کردنــــ امواج الکترومغناطیـــــسی کـــه به بدنــــ آسیبــــ میرساند .
با گذاشتــــن پیشانیــــتان بیش از یکــ بار بر زمیـــن ، زمیــــن امواج الکتـــرو مغناطیس مضـــر را تخلیــــه میکنـــد .
( این شبیــــه اتصال ساختمانـــــ ها با زمیــــن استــــ تا وقتی احتـــمال برخورد سیگنال های الکتریکی (ماننـــد رعــــد و برق) وجود دارد ، امواج از طریق زمیــــن تخلیه شـــود .)
آنچـــه این تحقیـــق را بیشتــــر شگفتـــ انگیــــز میکنـــد ، این استـــ کـــه بهتـــر استــــ پیشانیتــــان را بر خاک بگذاریــــد ...
چـــــرا که در این حالتــــ امواج الکتــــرومغناطیس بهتــــر تخلیـــه خواهد شـــد !!
و بیش تر تعجبــــ خواهیـــد کرد وقتی بدانیــــد بر اساس اصول علمی ثابتــــ شده استـــــ که شهــــر مکه مرکز زمین استــــ و کعبــــه درستــــ در مرکز زمیــــن قرار دارد !!
بنابراین سجــــده کردن در نماز ، بهتـــرین راه برای تخلیـــه سیگنال هایــــ مضـــر از بدن استـــ ...
پیشانیت را بر خاک بگذار :

(( سبحان ربی الاعلی و بحمده ))
کسی که بر خدا توکل کند خدا برایش کافی است
تشکر از این کاربر پاسخ
[-] 6 کاربر به خاطر ارسال این پست از سایه سایت تشکر کرده‌اند:
ملیحه, مصطفی, مرضیه, محمد81, علی کوچولو, سوزان



پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان

صفحه‌ی تماس | پرتال حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبرواشتارگات درایران | بازگشت به بالا | | بایگانی | پیوند سایتی RSS
Persian Translation by MyBBIran.com - Ver: 5.8
Powered by