قابل توجه مهمانان بازدید کننده:
با اتخاذ تدابیر و ارائه اعلام شماره حساب بانکی که در ذیل به آن اشاره شده با حفظ ارزش ها و كرامات والای انسانی و تكیه بر مشاركت و همكاری نزدیك شما اعضاء و بازدیدکنندگان درحمایت وکمک به تأمین حداقل نیازهای اساسی این قشر کم بینا، نابینا وكم درآمد، ماراحمایت ویاری نمائید.
شماره حساب کارت شتاب بانک رفاه کارگران به شماره: 5894631500966528 به نام حاج آقا ابراهیمی وجوه خود را واریز نمائید.
««در صورت ثبت نام دراین انجمن حتما ازنام کاربری فارسی استفاده نمائید (انتخاب نام کاربری با زبان انگلیسی تائید و فعال نمیگردد) جهت تائید و فعال سازی نام کاربری خود با شماره 09389502752 بنام محسن سروش راس ساعت 10 الی 11صبح بجز روزهای تعطیل تماس حاصل نمائید.»»
ایمیل انجمن: FORUM.RPSIRAN.IR@GMAIL.COM
ارسال کننده: ستوده - 1393 / 8 / 16، 09:53 عصر - انجمن: اخبار پزشکی
- بدون پاسخ
در حال حاضر از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و درمان جای اسکارهای ناشی از آکنه استفاده میشود ولی برای رسیدن به آن سطح که برای مواردی همچون قربانیان اسید پاشی استفاده شود، باید وارد فازهای مختلفی شود.خبر کشف دارویی جدید، همیشه جذاب است؛ بخصوص برای کسانی که خود یا فردی از اعضای خانواده شان، گرفتار بیماری خاصی هستند و داروی جدید ممکن است شانسی تازه برایشان باشد. حالا حسابش را بکنید که عبارتی همچون «سلولهای بنیادی» هم در کنار نام دارو بنشیند. آن وقت است که دیگر حجت بر بیمار و بستگانش تمام میشود که داروی نوظهور، درمان اول و آخر دردشان است. قدم بعدی، خرید دارو است که کمترین زحمتش، یک تلفن کردن است به شماره ای که از آگهی اعلام شده و بیشتریناش هم پرداخت مبلغ دارو، که احتمالاً به جیب بیمار فشار هم میآورد، اما امید به بهبود هم چیز کمی نیست و به هرحال باید بهایش را پرداخت. به گزارش"انجمن آرپی، لبر و اشتارگات در ایران" به نقل از بنیان، قرصهای معجزهگر که در ترکیبشان از سلولهای بنیادی استفاده شده، میشود تنها دلخوشی بیمار.بحث از سلولهای بنیادی و سلول درمانی که میشود، با توجه به آگاهی کمی که میان مردم راجع به این مفاهیم پزشکی وجود دارد، ممکن است تعبیرهای مختلفی از موضوع شود. بسیاری از مردم، اطلاع درستی از این موضوع ندارند و تنها میدانند که سلولهای بنیادی، دوای خیلی دردها از جمله بیماریهای لاعلاج است. چه بسیارند افرادی که امیدوارانه، به تبلیغات کاذب در این باره دل خوش میکنند یا هزینههای گزاف را بابت درمانهایی که از سوی افراد غیر متخصص تجویز میشود، میپردازند. بسیاری از افراد، حتی قشر تحصیلکرده نهایت اطلاعاتی که در این باره دارند درباره خون بند ناف است که میتواند در صورت لزوم از آن برای درمان بیماریهای احتمالی که برای فرد پیش میآید، استفاده کرد؛ آن هم بستگی به این دارد که خود یا اطرافیانشان درگیر این قضیه بوده باشند، چرا که در صورتی که به آن احتیاج پیدا نکنند، بعید است به جستوجوی اطلاعات مفید و مؤثری دربارهاش بپردازند.
دکتر ناصر اقدمی، رئیس مرکز سلول درمانی پژوهشگاه رویان در گفتوگو با ایران، در این باره توضیح میدهد: «علت اینکه مردم بیشتر خون بند ناف را میشناسند این است که مردم در کشور ما معمولاً اطلاعات را به صورت اتفاقی دریافت نمیکنند و در مواقعی که ضرورتی پیش میآید، خودشان دنبال خبر میروند؛ برعکس خیلی از کشورها که مردم اطلاعات را به صورت اتفاقی میگیرند و در بسیاری از موارد اطلاعات مورد نظر را درباره مسائل مختلف دارند. در کشور ما وقتی کودکی در خانوادهای متولد میشود، به دلیل اینکه والدین او درباره خون بند ناف چیزهایی شنیدهاند و اطلاعاتی که اقتضای وضعیت آنهاست، به دست آوردهاند، به دنبال این قضیه میروند. اما متأسفانه درباره اخبار بخصوص در حیطه پزشکی، به صورت کلی این وضعیت دیده نمیشود چرا که بسیاری از مردم، پیگیر اخبار روزنامهها و رسانهها نیستند.»او ادامه میدهد: «در مورد سلولهای بنیادی بهتر است با ذکر مثالی، بحث را آغاز کنیم. تصور کنید که دست شما بریده و زخم آن بعد از مدتی ترمیم میشود اما این آسیب اگر زیاد باشد، زخم ترمیم پیدا نمیکند و اثر ناخوشایندی مثل پوست اضافه یا اسکار از خود بر جای میگذارد. آن چیزی که زخم را ترمیم میکند در واقع سلولهایی است که به آن ناحیه میآیند و هم تعدادشان زیاد است و هم تنوع زیادی دارند و زخم را اصطلاحاً میبندند که اسم این سلولها را سلولهای بنیادی گذاشتند. وقتی زخم بزرگتر است باید از بیرون این سلولها را تأمین کنیم و از جایی، سلولهای لازم را به آنجا برسانیم.»اقدمی میگوید:«تا قبل از سال 1998 برای تأمین و جایگزینی سلولهای فرد بیمار، در علم پزشکی مشکل وجود داشت. در واقع سلولهای بنیادی وجود داشت اما هنوز کشف نشده و نحوه استفاده از آن مشخص نبود. در آن زمان دو مشکل وجود داشت؛ یکی اینکه برای ترمیم ضایعه، تعداد زیادی از سلولها مورد نیاز بود چرا که مثلا وقتی کسی دچار سکته قلبی میشود، حدود یک میلیارد سلول خود را از دست میدهد که باید جایگزین شود. دیگر اینکه برای درمان، به انواع سلولها نیاز است؛ مثلا در مورد همین زخم روی دست که مثال زده شد، سلولهای پوست، مو، عروق، چربی و عصب مورد نیاز است. تا قبل از سال 1998 این دو مشکل وجود داشت تا اینکه در آن زمان سلول بنیادی کشف شد که دارای دو ویژگی عمده بود که میتوانست مشکلات قبلی را رفع کند. یکی اینکه سلول بنیادی قدرت تکثیر بسیار بالایی دارد و دیگر اینکه به انواع سلولهایی که میخواهیم میتواند تبدیل شود.»
«نتیجه این شد که با تکثیر سلولهای بنیادی و تبدیل آنها به سلولهای مورد نیاز در آزمایشگاه، بسیاری از ضایعات که تا پیش از این برایشان راه حلی وجود نداشت، قابل ترمیم شدند. با این فلسفه، سلولهای بنیادی میتواند، بسیاری از بیماریها را درمان کند، اما برای خودش
محدودیتهایی دارد.»اقدمی با بیان این مطلب ادامه میدهد: «مهمترین این محدودیتها، محدودیت منبع سلولهای بنیادی است. در واقع بهترین سلول بنیادی که قابلیت تکثیر و تمایز یا همان تبدیل شدن را دارد، سلولی است که بعد از لقاح تشکیل میشود، چون یک سلول است که بعدها به میلیاردها سلول تبدیل میشود و بالاترین توان را همان سلول اولیه دارد. مسأله این است که بعد از تولد، دیگر سلول بنیادی تکثیر شده و قابلیت اولیه را ندارد. سلولهای بنیادی هم که از جنینهای تشکیل شده در آزمایشگاه به دست میآیند، در واقع برای همه، غیر خودی محسوب میشود. این، مشکل بزرگی بود که در حال حاضر وجود دارد. در لحظه تولد کودک هم خونی که در بند ناف وجود دارد، غنی از سلولهای بنیادی است که توانش البته مثل سلول بنیادی اولیه نیست، اما به هرحال توان خوبی دارد. خون بندناف معمولاً دور ریخته میشود و کاری که در این باره میشد انجام داد این بود که این خون را در دمای منفی 196 درجه نگهداری کرد تا سلولهای بنیادی آن زنده بماند و بانک خون بند ناف به این صورت تشکیل شد که سلولهای بنیادی کودک متولد شده در آن قابل نگهداری است تا در صورت لزوم، برای درمان بیماریهای همان فرد مورد استفاده قرار گیرد.»
اسم شب برای سربازان تازه نفس
با خواندن این مطلب، از اینکه خون بند ناف شما در بانک نگهداری نشده، زیاد هم نا امید نشوید چرا که به گفته رئیس بخش سلول درمانی پژوهشگاه رویان، این سلولهای بنیادی در بدن همه ما وجود دارد اما پتانسیل آنها خیلی کمتر است. مثلاً سلولهای بنیادی که میتواند پوست را ترمیم کند، باید فقط از پوست گرفته شود و اگر قرار است سلولهای بنیادی، به کمک ترمیم ضایعه قلبی بیاید، تنها قلب است که میتواند این سلولها را تأمین کند.تنها سلولی که قابلیت تبدیل شدن به تمام سلولها را دارد، سلول مغز استخوان است که میتوان از آن برای ترمیم سلولهای دیگر اعضای بدن استفاده کرد. البته سال هاست که از مغز استخوان برای درمان بیماران استفاده میشود و نخستین کاربرد آن هم برای بیماران مبتلا به سرطان خون بود که ناچار میشدند پیوند مغز استخوان انجام دهند که سلولهای معیوب فرد را از بین میبردند و سلولهای سالم را از شخص دیگری، جایگزین میکردند.»این واقعیت که سلولهای بنیادی یک فرد برای افراد دیگر غیر خودی محسوب میشود، میتواند بسیار نا امیدکننده باشد، آن هم در شرایطی که به گفته دکتر اقدمی، در اثر افزایش سن، تعداد سلولهای بنیادی کم میشود و فرد ناچار است از سلولهای بنیادی فرد دیگری استفاده کند. همچنین در رابطه با بیماران سرطانی نیز چنین اجباری وجود دارد. اینجاست که بحث HLA مطرح میشود.اقدمی در این باره با طرح مثالی، موضوع را بازتر میکند: «تصور کنید که در زمان جنگ، سربازان برای ورود به مقر، نیاز به اسم شب دارند و در صورتی که اسم شب را ندانند، بلافاصله از بین برده میشوند. HLA هم همانند اسم شب عمل میکند و در واقع، کدی است که باید از سوی بدن بیمار پذیرفته شود. سربازهای ما از مغز استخوان بیرون میآیند و برای پیوند سلولهای بنیادی، باید با پیوند گیرنده مطابقت داشته باشند. اگر در پیوند مغز استخوان، سلولهای بنیادی دهنده با گیرنده، مطابقت نداشته باشد، بیماری کشندهای به نام «پیوند علیه میزبان» به وجود میآید که باعث از بین بردن فرد گیرنده میشود. برای همین است که سلولها را برای پیوند، از کسی میگیریم که کدهای آن با کد شخص گیرنده همخوانی داشته باشد که به این کدها، HLA تایپینگ گفته میشود.
آهسته و پیوسته اما مطمئن
وقتی اصلی در دنیای پزشکی کشف میشود، تا رسیدن به مرحله بالینی، راه درازی را باید طی کند. سلولهای بنیادی هم از این اصل مستثنی نیستند.البته دلت میخواهد اینگونه نباشد؛ دوست داری وقتی حرف از ترمیم زخمهای عمیق به کمک سلول درمانی به میان میآید، چشمت برقی بزند و امیدوار شوی که این دانش پزشکی، به کمک بیماران آسیب دیده، خصوصاً قربانیان اسید پاشی بیاید و زخم هایشان را التیام ببخشد.
به گفته اقدمی اما در حال حاضر، راهی غیر از جراحی پلاستیک برای این بیماران وجود ندارد و هنوز تا به بالینی رسیدن مطالعات در این زمینه، زمان باقی مانده است.او میگوید: «بین 5 تا 10 سال زمان لازم است تا مطالعات پزشکی به مرحله بالینی برسند. در حال حاضر از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و درمان جای اسکارهای ناشی از آکنه استفاده میشود ولی برای رسیدن به آن سطح که برای مواردی همچون قربانیان اسید پاشی استفاده شود، باید وارد فازهای مختلفی شود و نمیتوان به صورت مستقیم، روی مریض درمان را شروع کرد چون اصل بر این است که اگر نمیتوانیم کاری برای بیمار انجام دهیم، حداقل به او آسیب هم نرسانیم.»البته زمانبر بودن مطالعات و تحقیقات در رابطه با بحث سلول درمانی به این معنا نیست که این روش در حال حاضر در کشور کاربردی نباشد.اقدمی در این باره میگوید: «همان طور که به آن اشاره شد، از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و اسکار ناشی از آکنه استفاده میشود. همچنین درمان آرتروز از دیگر مواردی است که با این روش محقق شده است. سلول درمانی برای درمان بیماریهای قلبی نیز کاربرد دارد. در این موارد، تحقیقات به مرحله بالینی رسیده و کاربردی شده و در واقع وارد مرحله پیش مارکتینگ شده است. به هر حال علم در حال پیشرفت است و اخیراً هم وزارتخانه دستورالعملهایی در رابطه با سلول درمانی صادر کرده و همین هم نشان میدهد که این مطالعات در مرحله مارکت و قابل استفاده و کاربردی هستند. اما توجه داشته باشید که تمام این اتفاقات به صورت تدریجی در حال روی دادن است و شاید در 5 سال آینده درمان خیلی بیماریها به این روش، رایج باشد.»
تبلیغات رنگارنگ ماهوارهای، گاهی آنقدر دلفریب است که مقاومت در مقابلش سخت میشود. پای دارو و درمان هم که به میان بیاید، انگیزه محکم تر میشود.
بسیاری از این تبلیغات بدون آنکه متوجه شویم، ما را به سمت و سوی بیاعتمادی نسبت به دانش متخصصان داخلی سوق میدهد و این، اتفاق بدی است که در حال وقوع است.اقدمی میگوید: «ما به لحاظ دانش سلولهای درمانی بسیار جلو و جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم. مردم و مسئولان هم همواره از این امر حمایت کردهاند. به همین دلیل هم افراد یا گروههایی درصدد تخریب این جایگاه علمی و اعتمادی که از سوی مردم وجود دارد، برمیآیند. یکی از بهترین راهها هم همین تبلیغات کاذب است؛ تبلیغات گستردهای که پول و وقت مردم را به هدر میدهند. حسابش را بکنید که در ازای پرداخت مبلغی گزاف، یک مشت گچ به جای قرص تحویل مشتری داده میشود با این ادعا که این قرصها حاوی سلولهای بنیادی هستند. بیمار دارو را مصرف میکند و هیچ نتیجهای نمیگیرد، به خاطر همین دیگر حتی از شنیدن نام سلول درمانی هم متنفر میشود. در واقع هیچ چیز نمیتواند به این راحتی کار ما را تخریب کند.»او ادامه میدهد: «صنعت دارو بعد از نفت و وسایل خانگی، سومین صنعت بزرگ دنیاست و اگر کشور ما به این صنعت دسترسی پیدا کند، انحصار آن شکسته میشود و این برای خیلیها زنگ خطر محسوب میشود. به همین دلیل هم تبلیغاتی این گونه از شبکههای ماهوارهای پخش میشود. اینجاست که مردم باید خودشان آگاه باشند و در این باره مطالعه کنند. سلول بنیادی، یک سلول زنده است که باید در دمای منفی 196 درجه سانتیگراد نگهداری شود، با این شرایط چطور ممکن است که این سلول در یک کپسول جای بگیرد و با عناوین اغواکننده به مشتری عرضه شود؟!»حس بدبینی به پزشکان و متخصصان داخلی، گاهی آنقدر در بعضیها شدت مییابد که حاضرند تمام دار و ندارشان را بفروشند و برای درمان راهی آن طرف آبها شوند؛ جایی که اطمینان دارند دست خالی از آنجا باز نخواهند گشت.اما ریشههای این بدبینی کجاست و چرا خیلیها تنها چاره بیمارشان را رفتن به خارج از کشور میدانند؟اقدمی در پاسخ به این سؤال میگوید:«رسانهها در این رابطه نقش زیادی دارند. در بسیاری از مواقع رابطه رسانهها با پزشکی چندان خوب نیست. حتی در برخی فیلمهای ساخته شده، مشاهده میشود که تا چه حد این بدبینی تقویت شده و جایگاه پزشک و پرستار و سایر دستاندرکاران حیطه پزشکی، تنزل مییابد. این بدبینی، متأسفانه در جامعه به وجود آمد و برخی رسانهها هم به آن دامن زدند و اعتماد مردم به تبلیغات کاذب و فریبنده هم از همین جا ناشی میشود.»
بحث نه چندان شیرین قیمت!
قیمت بالای سلول درمانی، سنگی بزرگ است بر پای بسیاری از بیماران که هرچند بهترین راه برایشان، درمان به همین شیوه است، اما ضعف اقتصادی اجازه نمیدهد راه درست درمان را انتخاب کنند.اقدمی میگوید: «در پزشکی بحثی به نام «اقتصاد پزشکی» وجود دارد. زمانی هست که یک شرکت دارویی به ساخت آسپرین اقدام میکند که با قیمت بسیار ارزان از سوی بیمار خریداری میشود اما دولت هزینه زیادی بابت آن پرداخته است. اما نوعی از پزشکی به نام «پزشکی اختصاصی» ایجاد شده که در آن دارو فقط برای شخص بیمار و با توجه به ساختار ژنتیکی او تولید میشود در نتیجه شما هزینه زیادی بابت آن پرداخت میکنید اما دیگر دولت هزینه سربار شما را پرداخت نمیکند و این گونه داروها هم مثل داروهای معمولی، دورریز ندارد. سلول درمانی هم جزو حیطه پزشکی اختصاصی محسوب میشود؛ در واقع سلول را از شما میگیرند و آن را کشت میدهند و به خود شما برمی گردانند.»با تمام این احوال اما شاید درمانهای اینچنینی هنوز برای بسیاریها، هرچند لازم اما امکانپذیر نباشد؛ همانهایی که دلشان را خوش کردهاند به پیشرفتهای پزشکی و نشستهاند امیدوار که روزی دانش پزشکی، درمان دردهایشان شود؛ اگر درمانگر اصلی مقدر کند...
ارسال کننده: سعیده - 1393 / 8 / 16، 09:47 عصر - انجمن: اخبار چشم پزشکی
- بدون پاسخ
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران ، دکتر مسعود سهیلیان دبیر علمی بیست و چهارمین کنگره سالیانه چشم پزشکی ایران و فوق تخصص شبکیه درباره پیشرفتهایی که علم پزشکی در این زمینه کرده است گفت: پیشرفتها بیشتر در زمینه دارو و تزریقاتی است که برای چشم انجام شده است.
وی گفت: پیشرفتهایی هم در زمینه دستگاههای تشخیصی صورت گرفته است. متاسفانه مشکلی که در کشور ما وجود دارد بالا بودن هزینه داروها است که عموما بیماران از عهده آن بر نمی آیند.از بین این داروهای جدید تنها یک نمونه آن است که برای بیماران بکار می رود واقلام دیگر آن به علت قیمت خیلی بالا نتوانسته اند در دسترس بیماران قرار بگیرند.
دکتر سهیلیان عنوان کرد: این داروها در بهبود بسیاری از بیماریها یاری دهنده بوده است و روز به روز که می گذرد آثار این پیشرفتها در درمان بیماری ها بیشتر نمایان می شود.
این فوق تخصص شبکیه در مورد کاربرد این داروهای جدید گفت: در درمان عوارض چشمی بیماری دیابت، بیماریهای شبکیه ناشی از تغییر سن و بیماریهای عروقی شبکیه بسیار موثر بوده است. این داروها چون وارداتی هستند و تولیدشان را در داخل کشور نداریم بیمه به آنها تعلق نمی گیرد و هزینه های بالا بیماران را از مصرف آن محروم می کند. فقط یک نمونه ارزان تر وجود دارد که مصرف آن رایج است.
وی درباره دیگر دستاوردهای فناوری در علم چشم پزشکی افزود: دستگاههای جدیدی در زمینه عکسبرادری از شبکیه تولید شده است که این دستگاهها قادر به تهیه عکس مقطعی و عمیق از بافت شبکیه و کوروئید هستند و حتی انجام آنژیوگرافی را بدون تزریق ماده حاجب امکان پذیر می نمایند.
وی در ادامه درباره مباحثی که قرار است در این دوره از کنگره بحث شود گفت: علاوه بر برنامه های علمی، برنامه های جانبی دیگری با عنوان business meeting داریم که به مسائل گوناگون تجاری و حرفه ای چشم پزشکی می پردازدو برنامه دیگری در زمینه استفاده از تلفن همراه (Smartphone)در درمان و پیگیری و حتی تشخیص بیماری های چشمی برگزار می شود. یک برنامه هم در زمینه روشهای تحقیق در چشم پزشکی و یک برنامه هم در زمینه آموزش چشم پزشکی در برنامه های کنگره امسال گنجانده شده است. علاوه بر این جشنواره فیلم و عکس نیز از دیگر برنامه های جانبی این کنگره است.
دکتر سهیلیان درپایان خاطر نشان کرد: بیست و چهارمین دوره از کنگره سالیانه چشم پزشکی ایران یک روز فوق تخصصی خواهد داشت که در آن 22 سمپوزیوم در زمینه های مختلف فوق تخصصی چشم پزشکی برگزار می گردد.
در سایر روزهای کنگره نیز 91 سمپوزیوم و کارگاه با حضور 29 مهمان از کشورهای آمریکا، سوئیس، فرانسه، آلمان، هلند، سنگاپور، امارات و کویت برگزار خواهد شد. همچنین آکادمی چشم پزشکی آمریکا و International Council of Ophthalmology هر کدام نیز یک سمپوزیوم قبل از کنگره برگزار خواهند کرد .
گفتنی است که این کنگره به همت انجمن چشم پزشکی ایران و با همکاری گروه چشم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مشارکت همکاران چشم پزشک داخل و خارج از کشور10 تا 13 آذر93 در سالن همایشهای رازی برگزار می گردد.
ارسال کننده: ستوده - 1393 / 8 / 16، 09:46 عصر - انجمن: اخبار چشم پزشکی
- بدون پاسخ
شفقنا زندگی-نتایج مطالعه مشترک صورت گرفته توسط محققان آمریکایی و آلمانی روی بیماران مبتلا به اماس و یووییت (التهابمشیمیه) نشان میدهد، در یک بازه زمانی ٥ ساله حدود ٦٠درصد از مبتلایان به هرکدام از دو بیماری در خطر ابتلا به بیماری دیگر قرار دارند.به گزارش"انجمن آرپی، لبر و اشتارگات در ایران" در مطالعات قبلی، ارتباط بین بیماریهای چشم و بیماری اماس مشخص شده بود؛ اما محققان برای نخستینبار شرح دقیقی از ارتباط بیماری التهابی چشم یووییت با بیماری اماس را ارایه کردند.یووییت (التهاب مشیمیه) موجب سوزش و التهاب لایه میانی چشم شده ودرصورت عدم درمان، به از دست دادن دایم بینایی منجر میشود.پزشکان معتقدند که یووییت میتواند نشانهای از بروز بیماری اماس باشد و بین یک تا ١٠درصد مبتلایان به اماس بهطور همزمان به یووییت نیز مبتلا هستند.برای درک بهتر ارتباط این دو بیماری، اطلاعات ٣ هزار بیمار تحتمداوا در موسسه چشمپزشکی Casey در دانشگاه اورگان و ٥٣١٩ بیمار تحتمداوا در دانشگاه هایدلبرگ طی سالهای ١٩٨٥ تا ٢٠١٣ مورد بررسی قرار گرفت.از مجموع این افراد، ٢٤ بیمار از مرکز اول و ٨٩ بیمار از مرکز دوم دارای معیارهای لازم برای ورود به مرحله بعدی مطالعه بودند.براساس جمعیت مبتلایان به اماس در آمریکا و اروپا، محققان دریافتند که اماس به ترتیب از شیوع ١٨ و ٢١ برابری در میان شهروندان آمریکایی و اروپایی مبتلا به یووییت برخوردار است.این مطالعه همچنین نشان داد، در ٢٨ بیمار (٢٩درصد) اماس پیش از یووییت، در ١٥ بیمار (١٥ درصد) هردو بیماری بهطور همزمان و در ٥٤ بیمار (٥٦ درصد) یووییت پیش از اماس تشخیص داده شد.
نتایج این مطالعه در یکصد و هجدهمین نشست سالانه آکادمی چشمپزشکی آمریکا (AAO٢٠١٤) ارایه شد.
ارسال کننده: ستوده - 1393 / 8 / 16، 09:44 عصر - انجمن: اخبار چشم پزشکی
- بدون پاسخ
به گزارش"انجمن آرپی، لبر و اشتارگات در ایران" به نقل از آفتاب ری؛ بررسی محققان سوئدی نشان میدهد ترک سیگار میتواند خطر ابتلا به بیماری آب مروارید را در افراد سیگاری کاهش دهد. آب مروارید یکی از دلایل اصلی کاهش قدرت بینایی به ویژه در سنین بالا به شمار می رود.برای انجام این تحقیق گروهی از مردان سوئدی در سنین ۴۵ تا ۷۹ سال مورد بررسی قرار گرفتند. پزشکان به مطالعه ارتباط بین ترک سیگار و رفع ۵۷۰۰ مورد ابتلا به آب مروارید در مدت ۱۲ سال در این افراد پرداختند. نتایج نشان داد مردانی که روزانه ۱۵ نخ سیگار مصرف میکردند در مقایسه با مردانی که سیگار نمیکشیدند ۴۲ درصد بیشتر در معرض ابتلا به آب مروارید بودهاند.
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران برگرفته از سایت مبارزه با نابینایی کانادافوریه 2014بیماری های شبکیه مثل رنگدانه شبکیه و تجزیه مولکولی مرتبط به سن، به این دلیل اتفاق می افتد که گیرنده های نوری حساس به نور چشم در طول زمان از بین رفته اند. در مراحل آخر این شرایط، باعث کاهش دید می شود. تحقیق اخیر نشان میدهد که ترکیب تازه توسعه یافته ، اتصال جریان نوری احتمالا به دیگر سلول ما اجازه می دهد تا به عنوان گیرنده های نوری با قابلیت بازیابی بیتایی عمل کنند. شبکیه 3 لایه سلول عصبی دارد اما تنها لایه خارجی شامل گیرنده های نوری است که به نور پاسخ می دهند و ما را قادر می سازند تا جهان پیرامون را ببینیم. جریان نوری حساسیت نوری را به لایه درونی سلول عصبی می دهد که (سلولهای گانگلیون نام دارند) حتی زمانی که گیرنده های نوری هیچ ندارند، نور نمایشگر برای انتقال اطلاعات مورد نیاز بینایی ضروری است.
دکتر ریچارد کرامر در دانشگاه کالیفرنیا، بریکلی و همکارانش، مواد شیمییایی جریان نوری را کشف کرده اند که ادراک نوری را برای سلول های گیرنده (گانگلیون) موش های کور ذخیره می کند. نسخه اولیه این مواد شیمیایی نور فرابنفش بسیار درخشانی است تا آن را برای استفاده پزشکی نامناسب گرداند.
گرچه، مواد شیمیایی جدید به نام DENAQ به روشنایی متداول پاسخ می دهد. تنها یک تزریق DENAQ به چشم موش به نظر می رسد که حساسیت نوری به مدت چندین روز ایجاد می کند و هیچ تاثیر سعی ندارد.ترکیب جدید کیفیت دیگری نیز دارد. در مطالعات بر روی موش ها که ازDENAQ استفاده می کنند، ترکیب هیچ نوع تاثیری بر سلول های عصبی مرتبط با یک گیرنده نوری عملکردی ندارد. DENAQ به هر بخش تخریب نشده از شبکیه اجازه میدهد تا عملکرد را به طور معمولی ادامه دهد در حالی که بخش تخریب نشده درمان می شود. این به آن معنی است که می توانست از مرحله اولیه کاهش بینایی برای کوری کامل یک درمان مفید باشد.
دکتر کرامر می گوید: تستهای بعدی برای تشخیص امنیت کوتاه و بلند مدت DENAQ و مواد شیمیایی مربوط نیاز است. این چندین سال دیگر طول می کشد اما اگر صحت بتواند انتشار یابد این ترکیبات نهایت ممکن است برای بازیابی حساسیت نوری افراد نابینا مفید باشد.
آنها چقدر به اشاعه ی دید معمولی نزدیک می شوند تا بینایی را نگاه دارند. این تحقیق در 19 فوریه ژورنال نرون(Neuron) منتشر شد.
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران برگرفته از انجمن متخصصان شبکیه آمریکامورخ 25 سپتامبر 2014 ،فناوری سلولی پیشرفته بیماریهایی را در آزمایش مرحله ی 1 تجزیه مولکولی استارگارات درمان می کند. فن آوری پیشرفته درما( مارلبرو،کارشناسی ارشد)درمان بیماریهایی را در بریتانیای کبیر بر اساس فاز 1 آزمایش بالینی برای تجزیه مولکولی استارگارات کامل کرده است.
پیوند سلول های اپی تلیوم اختصاصی رنگدانه شبکیه بر بیماریهایی از بین12 بیمار،تکامل مرحله ابتدایی آزمایش را نشان می دهد آزمایش در آینده موثر و بررسی بردن درجه جهت تعیین امنیت و قابلیت پذیرش فناوری پیشرفته سلولیRPEسلول درمانی طی پیوند زیر شبکیه است. تکنولوژی سلولی پیشرفته در حال کار با مراکز تنظیمی در آمریکا و اروپاست تا فاز 2 آزمایشات بالینی برای آزمودن است و سودمندی سلول درمانی RPEدر بیمارانی که ازSMD(تجزیه مولکولی استارگارات) و هم چنینAMDرنج می برند را آغاز کنند.دانشمند سوساپتون تحقیق سلول بنیادی را توسعه می دهد.
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران برگرفته از مرکز تحقیقاتی چشم استرالیا( CERA) مورخ 17سپتامبر 2014
دکترتوئیت، دکتر الکس هویت، هون لن (HonLan)مک فارلن، پیتر کلمنجر(Clemenger) و دکتر آلیس پی بی عنوان نموده اند: امروز، امکان سلول بنیادین خودکار را ایجاد کرده است و واجد جدید سلول بنیادی خودکار استرلیا را به حیات آورده است. اتحادیه کمک به صنعت لن مکفارلین بزرگوار برای کاربردی ربات به پیتر کلمنجر و اعضای مرکز تحقیق چشم استرالیا ، مسئول بررسی بازیابی عصبی، دکتر آلیس پی بی و مدیر بررسی ژنتیک بالینی ، دکتر الکس هویت ملحق شدند. مرکز تحقیق چشم استرلیا – سیستم اتوماتیک را بعد از بخشش عظیمی از پیتر جون مکنجر که بسیار استوار در پشتیبانی از تحقیق بروی چشم اند، خریداری کرده اند. آقای مک فارلن گفتند که ربات در نوع خودش در استرلیا اولین است و یک سرمایه جدید باارزشی برای جامعه ی تحقیقی استرلیا است تا بردانش ملت براساس تحقیق چشم بیفزاییم. با استفاده از سلولهای بنیادی بزرگسالان که ازسلوهای پوست بیماران گرفته شده، محققان مرکز چشم استرالیا سلولهای چشمی، برای مدل سازی بیماری که به دارو درمانی های جدید برای پیشرفت اجازه می دهد، تولید کرده اند سیستم خودکار می تواند بی وقفه از سلولهای بنیادی مورد نیاز برای بررسی تجزیه مولکولی، کوری تدریجی و دیگر بیماری های چشمی که منجر به کاهش دید می شوند، حفاظت کند. نمایش ( ارائه ) ربات سلول بنیادین در عمل در مرکز تحقیقی چشم. دکتر آلکس هویت چگونگی کار ربات سلول بنیادی را برای هون لن مک فارمن شرح می دهد:
دکتر هویت گفته است که با فشار یک دکمه ، وسیله سلول بنیادی خودکار هم اکنون یک دوست ( همراه ) قدرتمند در مبارزه علیه بیماری چشمی است. با سپاس از اهدایی بزرگ اما و خانم لمجر ،ما اکنون می توانیم برای تولید سلول های بنیادین فردی و خاص بیمار از تعداد زیادی از مردم که،تحقیق مارا تسریع خواهند کرد و زمان مورد نیاز برای آزمایش بالینی را کوتاه خواهند کرد اقدام کنیم.
ما می توانیم همچنان که بر روی هدف جلو گیری از نابینایی و حفاظت از بینایی کار کنیم تائید به سزایی ایجاد کنیم دکتر پی بی گفتند: بسیار سخت است تا نمونه های بافت را از درون چشم تهیه کنیم بنا براین سلول های بنیادین که به وسیله نمونه های پوستی باز سازی شده در تعداد بالا فراهم شده اند به ما نسبت به گذشته اطلاعات بیشتری خواهند داد. آقای کلمنجر که دکمه را فشار داد تا ربات را به حرکت در آورد گفت که از همکاری با مرکز تحقیق چشم مفتخر بوده و برای محققان بهترین ها را به خاطر این دستیار تحقیقاتی خودکار جدید آرزو می کند. دکترکلمنجر امیدوارانه گفت: این دستگاه پیشرفت واقعی را برای از بین بردن بیماری چشم و نابینایی از دوران حیات من به وجود می آورد. هم چنین که دیگر محققان را تشویق می کند تا از سرتا سر جهان برای همکاری با مرکز تحقیق چشم در ملبورن بیایند تا از این امکان جهانی استفاده کنند.
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران برگرفته از سایتblindnessمورخ17 سپتامبر 2014 ،خانواده لوژیانا به راهبرد کشف ژن RPجدید کمک می کند. با سپاس از سرمایه گذاری مطالعات ژنتیکی سازمان مقابله با نابینایی که با خانواده آکادیان از لوژیانا شروع شد،یک ژن جدید پیوسته به ژن اتوزومی غالب رنگدانه شبکیه شناسایی شده است و این در حالی است که کاهش بینایی می تواند به سده 1800 بازگردد یک تحقیق شراکتی بین المللی که توسط دکتر استفان دانگر(Stephen Daiger ) در دانشگاه مرکز علوم سلامت تگزاس در هوستون راهبردی می شود دریافتند که جهش ها در ژن HKIباعث بیماری ADRPدر خانواده می شود که نمونه های خون یا بزاق را از 19 بخش آن برای غربالگری ژنتیکی فراهم می کند.
متعاقبا،محققان جهش های HKI را به عنوان ADRPدر هر دو خانواده در لوژیانا یافته اند،درست همانند خانواده ها در کانادا و سیسیلی(ُSicily) . مجموع 404 نفر از افراد در مطالعه، غربالگری شده بودند.نهایتا این اکتشاف به دکتر ها(پزشکان) کمک خواهد کرد تا بیماران بیشتری را با بیماری ADRPتشخیص دهند و اهداف را برای درمان های حفاظت بینایی مورد شناسایی قرار دهند. نتایج حاصل از مطالعه در ژورنال های علوم دیداری و چشم پزشکی مطالعاتی منتشر شده اند.
پیش از این بررسی بر روی خانواده آکادیان به دلیل تاریخچه قدیمی عدم بینایی و تعداد اعضا خانواده مبتلا متمرکز بوده است. آکادیانی ها نسل های فرانسوی هستند که در کانادای شرقی در طول سده 1700 ساکن شدند و خیلی بعد به لوژیانای اکنون مهاجرت کردند.
دکتر استفان رز مسئول ارشد تحقیق سازمان شرح می دهد: به دلیل اینکه بیماری های شبکیه ژنتیکی هستند آنها به سمت خانواده ها و جوامعی با تبار های مشترک رفته اند که شامل یهودیان اشکنازی، اروپایی های شمالی و جوامع معینی از شرق میانه و آسیا می شوند. این مسئله مطالعات را بر پایه خانواده می گذارد هم چون جستجوی فوق العاده دکتر دایگر درباره ی ژن های جدید عامل کاهش دید.
دکتر دایگر می گوید ابزار های جدیدی که جهش های عامل بیماری را در مناطقDNAجایی که احتمال وقوع بیشتر است جستجو می کند سریعتر و بهتر به سمت کشفیات سوق می دهند هم چنین همکاری با دیگر دانشمندان نقش مهمی در دستیابی به موفقیت ایفا می کند.
دکتر دایگر می گوید: ارتباطات همکاری بلند مدت با محققان جهانی برای این مطالعات ضروری است.به وسیله ی متحد کردن بیماران ما به راحتی تغییرات را در یافتن ژن های بیماری شبکیه افزایش می دهیم . مطالعهHKIشامل محققان از بریتانیای کبیر، کانادا و ایالات متحده امریکاست.
دکتر دایگر و همکارانش تخمین می زنند که جهش در HKIتقریبا برای1 درصد از همه موارد ADRPدر اروپایی ها وآمریکایی ها با اصالت اروپایی به شمار می آید. جهش ها در تقریبا 70 ژن برای ایجاد بیماری رنگدانه شبکیه و LCAشناخته شده اند. شکل شدیدی از کاهش بینایی که از تولد ایجاد می شود.
آزمایشگاه دکتر دایگر که به وسیله ی بنیاد برای تقریبا 3 دهه سرمایه گذاری شده است. بر جستجوی جهش های ژنی که باعث ADRPمی شوند تمرکز دارد . کار در آزمایشگاه او به کشف 7ژن پیوستند به RPبه نام های HKI،RPI،ALPI،IMPDHI،KLHL7،BBS8،SNRNP200راهبری می شود. بیشتر شکل های RPکاهش بینایی بیشتر فتدای را در کودکی یا نوجوانی ایجاد می کنند. مبتلایانی که قبلا نابینایی شبانه و نابینایی پیرامونی را تجربه کرده اند.
بیشتر آنها تا سن 40 سالگی نابینا هستند.شخصی با فرم اتوزومی غالب RP یا دیگر بیماریها ی غالب ژنتیکی 50 درصد شانس انتقال به مهد کودک را دارد. دیگر شروط سازمان دکتر دایگر و تحقیق ژنتیکی اش شامل : دستگاه خودکار واحد سلول بنیادین جدید استرالیا در جلوگیری از نابینایی و حفظ بینایی کار می کند .
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران ، بررسی شرکت داروسازی جنزایم پیشرفت ژن درمانی حفاظت بینایی را افزایش می دهد.
در 26 سپتامبر 2014 یک پروژه ی تحقیقی ژن درمانی منحصر به فرد برای نابینایی ناشی از بیماری شبکیه که به کودکان آسیب می زند از جنزایم که یک شرکت داروسازی بین المللی است 900000دلار دریافت می کند.
طی هفت سال گذشته ستاد مبارزه با نابینایی بیشتر از 5/1میلیون دلار جهت پیشرفت ژن درمانی حفاظت بینایی در شرایطی به نام آماروزیس لبر(LCA) مادر زادی که به وسیله جهش هایی در ژنGUCY2Dایجاد شده است اختصاص داده است.
پروژه همکاری بین جنزایم،دانشگاه فلوریدا و پنسیلوانیا تحت رهبری دکتر شانون بوی است. هدف اصلی تحقیق اجرای ژن درمانی GUCY2D در آزمایش بالینی و خارج از آزمایشگاه است.
دکتر استفان رز(Stephen Rose )مسئول ارشد تحقیق ستاد مبارزه با نابینایی گفته است که سازمان از بررسی جنزایم بر روی ژن درمانی GUCY2Dمحظوظ است. او اضافه کرد که حمایت شرکت به اجرای درمان به روی افرادی که سخت به آن نیاز دارند کمک خواهد کرد.
دکتر بوی (Dr Boye)گفت:سازمانFFBاز آغاز در پشتیبانی این پروژه سودمند بوده است. این مسئله نمونه خوبی برای همکاری آنها در سرمایه گذاری اولیه تحقیق مجازی است که پیمانی واقعی را برای کاربرد بالینی نشان می دهد.
من و گروهم خوشحالیم که باستاد مقابله با نابینایی و جنزایم برای پیشرفت آنچه همگی امیدواریم درمانی قابل تغییر برای ناتوانی حاصل از نابینایی باشد به سمت جلو پیش می رویم.
درمان شامل انتقال نمونه های معمولی از ژنGUCY2D به جایگاه نمونه های جهش یافته در گیرنده های نوری بیمار می شود.سلول هایی در شبکیه که بینایی را ممکن می سازند. ژن های درمانی به ویروس طرح شده ی انسانی اضافه می شود که قادر است به راحتی با آنچه در خود دارد به داخل گیرنده های نوری نفوذ کند.
درمان محتوی یک قطره مایع کوچک است که به زیر شبکیه تزریق شده است. محققان بر این باورند که درمان تنها برای چندین سال کارایی خواهد داشت شاید تا پایان عمر بیمار گر چه هنوز در مرحله اولیه ارزیابی آزمایشات بالینی است،ژن درمانی برای تعداد زیادی از بیماری های شبکیه بسیار خوب انجام شده است.
دکتر رز گفته است:در حقیقت این درمان بینایی بارزی را در کودکان ونوجوانان باLCA(لبر)ایجاد شده به وسیله جهش هایی در RPE65باز گردانده است.
طبق گفته دکتر رز،دانشگاه فلوریدا در حال اجرای تعداد زیادی از ژن درمانیGUCY2Dاست در حالی که دانشگاه پنسیلوانیا در حال هدایت مطالعات تاریخ طبیعت جهت فهمیدن بهتر چگونگی پیشرفت بیماری در افراد است و به طور همزمان قابلیت شرکت کنندگان در آزمایش بالینی آینده را شناسایی می کند .
به گزارش انجمن حمایت ازبیماران چشمی آرپی،لبر و اشتارگات در ایران برگرفته از رسانه مین استریم مطلبی که در ژورنال علمی PLOSONE منتشر شده بود را گزارش کرد( 2 اکتبر 2014)که پیشرفت فناوری های سلول بنیادین را مطرح می کرد. گروه تحقیقاتی منتشر کننده، که به وسیله پروفسور اندرو لاتری(Andrew Lotery)دردانشگاه ساتامپتون(Southampton) و بیمارستان عمومی سوساپتون رهبری می شده قادر بود تا برای اولین بار نشان دهد که گوی های عصبی حاشیه ای وابسته به قرنیه انسانی در بیماران می توانستند برای توصیف علائم گیرنده نوری شبکیه پرورش یابند و بنابراین احتمالا به عنوان یک منبع سلول بنیادین برای پیوند سلول بنیادی شبکیه استفاده شوند. قرنیه حاشیه ای یک شکاف باریکی است میان قرنیه شفاف و صلبیه سفید چشم. این مسئله ناچیزی نیست و دیدگاه خویش این است که چنین پیشرفت هایی بسیار مهم اند و ما به پروفسور لاتری در کار و اشاعه آن تبریک می گوییم. توسعه منابع سلول های بنیادین مناسب برای آزمایش های آینده پیوند روش ها ضروری است.
پروفسور لاتری نویسنده مقاله Oneplos گفته این یک کشف هیجان آور است که می توانست درمان های موثر بیشتری را برای موقعیت های چشمی ضعیف به واقعیت نزدیک کند. این سلول ها به راحتی در دسترس اند، و بطور شگفت آوری خاصیت کشسانی دارند که آنها را منبع سلولی جاذب برای درمانهای آینده قرار می دهد.این مسئله به جلوگیری از عوارض همراه با رد یا آلودگی کمک خواهد کرد چرا که سلولهای گرفته شده از چشم به همان بیمار بازگردانده می شوند.اگرچه، پروفسور لاتری پیش بینی می کند: گرچه ما گفتیم که گوی های عصبی می توانند برای بیان علائم گیرنده نوری شبکیه پرورش یابند و بنابراین احتمالا بتوانند بعنوان منبع سلول بنیادین برای پیوند سلول بنیادین شبکیه سودمند باشند، ما هیچ ادعایی نداریم که این مسئله حتمی است. نسبت به تعداد زیاد تحقیق و بنابراین سرمایه گذاری لازم است که این مسئله بیشتر کاوش شود.
دیوید هد،(Head) سرپرست محققان مقابله با نابینایی RP ضمن ابراز شادی از انی خبر گفته: ما نگرانی هایی پیرامون لحن بعضی عناوین رسانه ها داریم که می رسانند استفاده درمانی از سلول بنیادین نزدیکتر از آن است که در واقعیت شاهد آن هستیم. در حالیکه پیشرفت همیشه خوشایند است، حقیقتا مهم است که بیماران و گروه های بیمار درباره چهارچوب زمانی مورد نیاز برای توسعه و سپس آزمایش در آزمایشات بالینی کاملا ساختگی مثل درمانها واقع بین باشند. اغلب از ما پرسیده می شود چقدر طول می کشد تا درمان یا معالجه برای بیماری رنگدانه شبکیه یافت شود. اما در گذشته انتقاداتی وجود داشته که دانشمندان می کوشیدند تا به این سوال به وسیله گذاشتن یک بازه ی زمانی در کارشان پاسخ دهند. بنابراین ما بی تفاوت به انجام این مسئله هستیم، این گزارش مجددا چنین سوالات و تفکری را دامن زد ولی این غیر منصفانه است که هیچ چیز درباره ی چهارچوب زمان نسبت به اینکه ما چقدر به حقیقتی که پیشرفت در حال گزارش شدن است نگوییم.